گفتارهای عاشورایی (4)
- پنجشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۱، ۱۰:۴۰ ب.ظ
- ۰ نظر
مطلب چهارم
عصر ظهور، عصر تجلی شئون ولایت امام (ع) در جهان
آنچه در عصر ظهور پدیدار می شود، چیزی ورای خود امام نیست. تجلی آن غیب، در شهود است؛ کلمه تامه الهی که در حجاب غیب است ظهور می یابد. تحولات عظیمی که در همه کائنات در عصر ظهور اتفاق می افتد، چیزی جز تنزّل حقیقتامام و تحقق آن حقیقت در عالم دنیا نیست. به تعبیر دیگر، آنچه در عصر ظهور تجلی پیدا می کند، از شئون خود امام است. لذا اینکه گفته می شود امام می آید عدل به پا می کند. قابل فهم نیست. آیا دین یا عدل را امام محقق می کند؟ یا امام، خودِ دین و عدل است؟
عصرظهور، عصر خلافت الهی در زمین است؛ خلافت کلیه از آنِ امام است «إِنّ الْإِمَامَةَ خِلَافَةُ اللّهِ». امام خلافت می کنند و همه مؤمنین، حول امام به خلافت جزئیه می رسند. محور تحقق ظهور هم خود امام است. هم چنان که«ضَربَةُ عَلِی یومَ الخَندَقِ اَفضَلُ مِن عِبادَةِ الثّقلین» ، دعای امام هم همین گونه است و خلافت الهی در زمین با دعای ایشان محقق می شود؛ هر چند دعای دیگران هم اثر دارد. «أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ».الف و لام در «الْمُضْطَرَّ»، عهد است نه جنس.
دو غفلت عمده باعث شده که در فهم قرآن دچار مشکل شویم: در روایات آمده: « إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ وَلَایتَنَا أَهْلَ الْبَیتِ قُطْبَ الْقُرْآنِ وَ قُطْبَ جَمِیعِ الْکُتُب». ما هم «امام» را بد می فهمیم و هم قرآن را. امام را در حد منزلت جسمانی دنیایی می شناسیم؛ هرچند همین مرتبه هم خیلی فوق العاده و غیرقابل مقایسه با احدی است. اما امام امت، قطب محوری قرآن و قطب همه کتب آسمانی است، کلمه تامة خداست، کلمه جامع عدل و کلمه صدق الهی است، عین عقل است، همه چیز به امام تعریف می شود « نَحْنُ أَصْلُ کُلِّ خَیْرٍ وَ مِنْ فُرُوعِنَا کُلُّ بِرٍّ» ؛ لذا به ما گفته اند: «لایَسْتَکْمِلُ أَحَدٌ الْإِیمَانَ حَتَّى یَعْرِفَنِی کُنْهَ مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّةِ».
اگر امام را این گونه بشناسیم، بسیاری از آیات معنا می شوند. مثلاً « یَدُاللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ » معنا می شود؛ درست است که خدا به معنای رایج دست ندارد اما امیرالمؤمنین (ع) یدالله است؛ امام زمان (ع) وجه الله است؛ عین اللهاست باب الله است و ... . در این صورت، نه خدای متعال تشبیه می شود نه آیه، تمثیلی معنا می شود. اگر امام را این گونه بشناسیم همه کمالات در خود امام است.
لزوم برنامه ریزی اجتماعی معطوف به عصر ظهور
اگر ظهور قطعی است و پایان حیات دنیایی ما عصر ظهور است، ضرورت دارد که همه شؤون زندگی – اعم از فردی و اجتماعی- معطوف به عصر ظهور، تدبیر و برنامه ریزی شود. به خصوص حوزه های علمیه و مراکز دانشگاهی ما می بایست دائماً خود را بر محور عصر ظهور، متحول و بازسازی کنند تا حقیقتاً ممهّد و زمینه ساز ظهور باشند. اگر گفته شده علم از نجف فرو می رود و از قم سر بر می دارد، این مهم، وظایف حوزه را صد چندان می کند. اگر حوزه نتواند ـ به اصطلاح ـ دکترین اداره جامعه و سیاست گذاری، برنامه نویسی و راهبردنویسی را بر اساس عصر ظهور بنویسد و جامعه شیعی و حتی تحولات دنیای اسلام و همه موحدین را، گام به گام به سمت عصر ظهور رهنمون نشود، به وظیفه خطیرش عمل نکرده است.
اساساً انتظار یعنی همین که همه زندگی معطوف به ظهور شکل بگیرد. سهل انگاری در این امر مهم، مبدأ انحرفات و چالش های عظیمی می گردد و در موازنه، جز شکست در برابر کفار نتیجه دیگری در پی ندارد.
محوریت دستگاه فقاهت در حرکت به سمت عصر ظهور
اعتقاد صواب این است که مسیر حرکت عالم تا عصر ظهور جز در سایه معارف اهل بیت (ع) و دستگاه فقاهت شیعه ممکن نیست. عبور از دستگاه فقاهت جایز نیست. امام باقر (ع) خطاب به فرزندشان امام صادق (ع)فرمودند: « اعرف منازل الشیعه علی قدر روایتهم و معرفتهم، فان المعرفة هی الدرایة للروایة، و بالدرایات للروایات یعلو المومن الی اقصی درجات الایمان». معرفت هم با فهم روایات واقع می شود. راه نیل به عصر ظهور همین راه است که جز در سایه تلقی معارف اهل بیت (ع) و رسیدن به بالاترین درجات ایمان ممکن نیست.