رهروان اندیشه انقلاب اسلامی

پایگاه علمی-تحلیلی رهروان اندیشه انقلاب اسلامی _ _ _ {انتشار آزمایشی}

رهروان اندیشه انقلاب اسلامی

پایگاه علمی-تحلیلی رهروان اندیشه انقلاب اسلامی _ _ _ {انتشار آزمایشی}

رهروان اندیشه انقلاب اسلامی

عصر گذار؛ عصر انتظار است. حرکت تاریخی جامعه شیعیان در دوران انتظار، صیرورت و گذار به یک جامعه عالی است که اراده معصوم علیه السلام در تمام شؤون آن جاری شده باشد. و تا جامعه شیعه خود را به یاران سیدالشهداء علیه السلام نزدیک نکند و همچون عبد امام صادق علیه السلام نگردد؛ امام زمانمان ظهور نخواهد کرد.

پس این ما هستیم که باید عوض شویم؛ تغییر کنیم؛ متعالی گردیم؛ به سمت امام علیه السلام حرکت کنیم. ما باید دگرگون گردیم. عصر گذار؛ یعنی همین!

امام ره به ما آموخت انتظار تنها در مبارزه است، و این بدین معناست که وظیفه ما در دوران انتظار فعال بودن و درگیری با جبهه باطل است نه منفعل بودن و انزوا!
حقیقت آن است که جامعه ی منتظر شیعه در دوران غیبت وظیفه ای بس سنگین بر عهده دارد و آن زمینه سازی ظهور آن حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف است. در باب مؤلفه های زمینه سازی توسط علماء سخنان زیادی گفته شده است که شامل ابعاد مختلفی از معیار ها همچون تربیت 313 یار، ایجاد پایگاه قدرت شیعیان، افزایش اسلام خواهی درسطح جهانی، به اضطرار رسیدن مؤمنین در نیاز به امام و ... خواهد بود که می توان همه آنها را در یک گذاره از زبان رهبر معظم انقلاب اسلامی خلاصه کرد:
»»»»»»»»"تمدن نوین اسلامی"««««««««

 

بسم الله الرحمن الرحیم

عصر گذار

 

* * *

 

و خداوند آدم علیه اسلام را آفرید«وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً(بقره30)»،« وَ لَقَدْ خَلَقْناکُمْ ثُمَّ صَوَّرْناکُم(اعراف11)»...

 

و به شیطان گفت بر او سجده کن و شیطان سجده نکرد «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ أَبى‏ وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ (بقره34)»...

 

و خداوند شیطان را از درگاهش راند«قالَ فَاهْبِطْ مِنْها فَما یَکُونُ لَکَ أَنْ تَتَکَبَّرَ فیها فَاخْرُجْ إِنَّکَ مِنَ الصَّاغِرینَ (اعراف13)»،« قالَ اخْرُجْ مِنْها مَذْؤُماً مَدْحُوراً (اعراف18)» و شیطان قسم خورد انسان را گمراه کند«قالَ فَبِما أَغْوَیْتَنی‏ لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقیمَ (16) ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرینَ (اعراف17)»...

 

خداوند به آدم و حوا علیهما السلام گفت به آن درخت نزدیک نشوید «وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمینَ (بقره35)» و شیطان برای شما دشمی قسم خورده و آشکار است«لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ (بقره168)»...

 

و آدم علیه السلام خطا کرد و خداوند آن را بر زمین مهبوط کرد«قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمیعا (بقره36و38)»...

 

و آدم و حوا علیه السلام دویست سال در زمین یکدیگر را نیافتند و به توبه پرداختند(من لا یحضرالفقیه ج1 ص213 و المحاسن ج2ص322) و گریه کردند تا خداوند توبه آنها را پذیرفت«فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ (بقره37)»...

 

و آدم علیه السلام اولین حجت خدا بر زمین بود و نبی ابناء اش تا آنان را به سمت خدا هدایت کند...

 

و حرکت تاریخی بشر، و راهبرد اصلی انبیاء علیهم السلام در طول تاریخ، همواره رشد بشر به سمت خداوند و جریان حداکثری ولایت الهی و اضطرار به ربّ در تمام ساحات زندگی بشر و اضطرار به او در رفع تک تک نیازهای بشری بوده است تا انسان هر چه بیشتر به ضعف خود پی ببرد و در نتیجه با بازگشت به خدا و تولی به ولایت او، تعبد بیشتری نسبت به خداوند داشته باشد و عبادت، نهایت هدف خلقت بشر است «و ما خلقت الجن و الإنس إلّا لیعبدون».

 

 

طبق روایات در طول تاریخ صد و بیست و چهار هزار نبی برای بشر فرستاده شده است و بر طبق روایات هر نبی دوازده وصی داشته است. در هر برهه ای از تاریخ، انبیاء علیهم السلام بشر را یک مرحله در این راهبرد جلوتر برده اند و او را رشد داده اند... . و این مراحل یکی پس از دیگری طی می شود تا به یک پیچ تاریخی بزرگ و آخرین مرحله از تکامل بشر می رسیم...

پیامبر خاتم صلوات الله علیه و آله مبعوث می شود...

نشانه های خداوندی و معجزات آشکار می شوند

شیطان از آسمانها رانده می شود

بزرگترین عبادتگاههای شیطان در هم می شکند

منجی و وعده انبیاء، آمده است...

 

 

پیامبر خاتم پس از چهل سال عبادت، ابواب رحمت الهی را به سمت بشر مفتوح می کند و مبعوث می گردد. در مدت بیست و سه سال نبوت، با انواع حربه های شیاطین جن و إنس! مبارزه می کند، پایگاه اجتماع مؤمنان را بنا می نهد، ثقلین را به عنوان حبل الله به بر مؤمنان ارث می گذارد و می رود...

 

از همان ابتدای شهادت حضرت محمد صلوات الله علیه و آله شیاطین حربه های خود را به طور سنگین آغاز می کنند و ظلمات جبت و طاغوت همه را فرا می گیرد «إرتد الناس إلّا الثلاث».

 

امیر الؤمنین علیه السلام، به تربیت شیعیان به دور از چشم اربابان فتنه می پردازد و با به دست گرفتن حکومت چشم فتنه را کور می کند...

امام حسن علیه السلام، با ادامه راه امام علی علیه اسلام مؤمنان را وارد آزمون جدیدی می کند و هر چند کثیری دچار فتنه می شوند لیکن فتنه معاویه بر شیعیان شکست می خورد...

امام حسین علیه السلام، در واقعه عاشورا تمام جبهه کفر را به عجز می کشاند و حجت بر جهانیان تا قیامت تمام می شود تا جایی که خود امامان کفر علیه اللعنة إلی یوم القیامة هم در مصیبت سیدالشهداء علیه السلام گریه می کنند. امام حسین علیه السلام در عاشورا قلوب را فتح می کند...

امام سجاد علیه السلام، با جهل سال گریه مداوم بر مصیبت سید الشهداء علیه السلام ابواب این سلوک را بر شیعیان گشایش می دهند و با تربیت عبدها و آزاد سازی آنها دست به جامعه سازی دوباره می زنند...

امام باقر علیه السلام، ابواب علم اللهی را بر شیعیان و بشریت باز می کنند و مرجعیت علمی را به اهل بیت پیامبر علیهم السلام باز می گردانند و به این ترتیب یکی دیگر از خدعه های شیاطین که همان جریان سقیفه باشد از بین می رود...

امام صادق علیه السلام با تکیه و تداوم بر راه امام باقر علیه السلام و با حسن استفاده از فضای مشوش سیاسی توانست به کرسی های درس برپا کند و ضمن احیای اندیشه های نبوی به هدایت فکری بزرگان اهل تسنن بپردازد تا جایی که بزرگان اهل تسنن جزء شاگردان امام صادق علیه السلام بودند و همین سبب می شود تا جریان سقیفه در بُعد فقهی نتواند از یک خطهای قرمزی پارا فراتر نهد.

امام موسی کاظم علیه السلام، به دنبال فعالیت های امامان معصوم پیشین علیهم السلام می پردازد و با توجه به تربیت هایی که به طور آشکار از زمان امام سجاد علیه السلام آغاز شده بود و کثرت عددی ای که جامعه ی شیعه پیدا کرده بود، شروع به ایجاد شبکه های مخفی ارتباطی در بین جوامع و گروهای شیعیان در تمام نقاط ممالک اسلامی جهان می کنند و اتحاد عجیبی بین علویون شکل می گیرد. در همین هنگام است که با استقرار حکومت عباسی، هارون الرشید سعی در پیداکردن و شکستن این شبکه ارتباطی می کند...

امام رضا علیه السلام، با شکست دادن پروژه مأمون که قصد داشت با جابه جایی امام به خراسان، شبکه کارگزاران آن حضرت را لو دهد و در هم بشکند، نه تنها به تقویت این شبکه می پردازد بلکه به طور آشکارا پایگاه عظیمی از اجتماعات علویون را در ایران ایجاد می کند...

امام جواد علیه السلام، به تقویت جامعه شیعه و تربیت آنها می پردازد. با به امامت رسیدن امام جواد علیه السلام، شیعیان از امتحان بزرگی سربلند بیرون می آیند و این نوع امتحانات آرام آرام رشدی را برای جامعه شیعه به ارمغان می آورد تا بتوانند آماده ی امتحانی سخت تر از این را داشته باشند...

امام هادی علیه السلام، در فضایی به امامت می رسد که عباسیون به همت سختی در از بین بردن پایگاه های علویون گذاشته اند، پیروان سر سخت ائمه علیهم السلام روز به روز در حال گسترش و ایجاد جوامع کوچک و بزرگ در مقیاس جغرافیایی وسیعی هستند و دستگاه حکومت به شدت این را تهدیدی برای خود می داند، لذا ائمه را در حبس های طولانی قرار می دهد تا شاید بتواند با کنترل رفت و آمد ها شبکه کارگزاران اهل بیت را کشف کند، اما امام هادی علیه السلام با مبارزات سخت و تربیت انسان های بزرگ فقیه و مدیر مانع این کار می شود...

امام حسن عسکری علیه السلام، شیعیان را کاملا برای غیبت آماده می سازد. فشارهای حکومت به بالاترین حد خود می رسد، امام حسن علیه السلام یاران امام بعد از خود را تربیت می کند و آموزه های لازم را به آنها فرا می دهد. جامعه ی شیعه در این هنگام به رشد کافی رسیده است...

 

بعد از آنکه اکثریت بشریت به همراه ظلمات شیطان و تداوم ظلمات جبت و طاغوت و فتنه انگیزی، نشان دادند که تحمل تولی به شجره طوبی را ندارند و اقلیت بشریت هم هنوز به رشد کافی نرسیده بود که تولی تام و کاملی به امام خود داشته باشد و سرباز حقیقی آن گردد؛ 

 

... خداوند متعال آخرین حجت خود را از چشمان بشر مستور ساخت تا وعده حق خود را به دست آن حضرت محقق سازد...

 

امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در روران غیبت صغرا با انتخاب نواب خاص، در یک دوره کوتاه کاملا جامعه شیعه را در یک بستری که تجربه ای کوچک از غیبت کبری است قرار می دهد، رشد قلبی و فکری شیعیان به این حد رسیده است که با غیاب امام خود، به آن ایمان داشته باشند و وظیفه خود را بفهمند و انجام دهند، اما...

و دوران غیبت کبری آغاز می شود ...

 

اما خداوند 

در دوران غیبت 

چه وظیفه ای بر دوش آن اقلیت گذاشت؟

امام زمانمان عجل الله تعالی فرجه الشریف چه وظیفه ای بر دوش ما نهاده است؟ و از ما چه می خواهد؟

آیا شیعیان، همچون کفار رها شده اند؟

آیا می توان هیچ تکلیفی برای جامعه شیعه فرض نکرد و بگوییم خداوند خودش حجتش اش را برداشته و هر گاه اراده کند برمی گرداند و این ها هیچ ربطی به شیعه و بشر ندارد؟

آیا خداوند از حجت خود راضی نبود که آن را از ما مستور ساخت؟ یا از ما ناراضی بود که حجت خود را از ما مستور ساخت؟

 

... حال وظیفه چیست؟

 

به نظر می رسد اصلی ترین هدفی که جامعه ی شیعیان باید در دوران غیبت دنبال کنند رشد خودشان است. مگر نه این است که امام صادق علیه السلام در جمع اصحاب خود فرمودند من به تعداد انگشتان دستم یاری همچون این عبد اگر داشتم قیام می کردم! ...؟

 

آیا هنوز هم نمی خواهیم بدانیم اماممان از ما چه می خواهد؟ آیا هنوز هم نمی خواهیم بر طبق آنچه او دستور می دهد زندگی کنیم؟

تا کی قرار است همچون مسلمانان کوفی صفت زندگی کنیم که نماز می خواندند و روزه می گرفتند و خمس می دادند و برای امام حسین علیه السلام نامه ی آقا بیا می نوشتند و ... اما ...

 

خداوند آخرین حجت خود را نگه داشته است و نمی خواهد حادثه عاشورا تکرار شود بلکه می خواهد به وسیله ی آخرین وصیِّ آخرین پیامبر خود، وعده خود را محقق سازد و بساط فتنه و ظلمت شیاطین را پایان دهد...

 

«إن وعد الله لمفعولا»

خداوند برای محقق ساخت وعده خود به هیچ ابناء البشری إحتیاج ندارد

اما خداوند می خواهد انسان را بیدارد کند و عبد خود سازد

و این انسان است که با تولی به ولایت اللهی که در ولایت ائمه معصومین علیهم السلام جریان دارد به خود سود می رساند و اگر انسان سر کشی کند، خودش ضرر کرده است.

 

علماء شیعه مؤلفه های زیادی را به عنوان وظیفه جامعه شیعه در زمان غیبت و زمینه سازی آن حضرت بیان کرده اند از جمله: تربیت 313 یار، ایجاد پایگاه قدرت شیعیان، افزایش اسلام خواهی درسطح جهانی، به اضطرار رسیدن مؤمنین در نیاز به امام، دعای جمعی برای ظهور حضرت، رشد معنوی و تعبد بیشتر و ... خواهد بود که می توان همه آنها را در یک گذاره از زبان رهبر معظم انقلاب اسلامی -زعیم شیعیان جهان در عصر حاضر- خلاصه کرد:

"تمدن نوین اسلامی"

ساخت یک تمدن نوین اسلامی آنهم با وظیفه مواجهه و درگیری همه جانبه با تمدن غرب و حربه جدید شیطان، وظیفه ای بس سنگین است که نیاز به مراحل مختلف و طاقت فرسایی دارد. هدف از ایجاد تمدن اسلامی در این برهه از تاریخ بسط جریان اراده معصومین علیهم السلام -که همان امتداد اراده الهی است- در تما شؤون زندگی بشر در مقیاس فرد، جامعه و تاریخ است تا به این نحو بتوان علاوه بر مواجه همه جانبه با تمدن مدرن غربی -که بسط جریان شیطنت و کفر است- به ایجاد پایگاه مأمنی برای شیعیان پرداخت که در آن جامعه! به دعای فرج برای حضرت حجة عجل الله تعالی فرجه الشریف دست بلند می کند و شیعیان به تمامه به اضطرار به ولایت معصوم علیه السلام می رسند. در تمدن اسلامی که به عنوان زمینه ساز ظهور ایجاد می شود شیعیان به اندازه نهایت وسع خود به تولی و تبری می رسند، همه منتظر منتقم خون ثار الله می شوند و زندگی برای تعبد و سلوک الهی جریان می یابد نه دنیا طلبی و تن پروری.

یکی دیگر از ضرورت های دیگر ایجاد تمدن اسلامی علاوه بر مطالب پیش گفته ایجاد حجت عینی برای تمام بشریت قبل از ظهور است که معنای آن ایجاد مطالبه همه گانی در همه مستضعفین جهان برای ظهور منجی و گرایش به اسلام است.

 

مراحل ایجاد این تمدن اسلامی را می توان در قالب سه انقلاب بیان کرد:

1. انقلاب سیاسی

2. انقلاب فرهنگی (علمی)

3. انقلاب تکنولوژیکال یا ساخت تمدن اسلامی

انقلاب اسلامی سال 57 به رهبری امام خمینی ره که با پشتوانه ی حدود 1200 ساله ی جامعه شیعه شکل گرفت تحقق مرحله اول از ایجاد تمدن اسلامی است. و با گذشت 34 سال از آن و به تثبیت رسیدن آن، اکنون وظیفه ما انقلاب دوم است. ما برای مهندسی جامعه شیعه و تنظیم نیازها و روابط انسانی و به عبارتی هدایت اراده های انسانی حول اراده ی اهل بیت علیهم السلام، نیازمند تخصص هستیم و هرگز نمی توان انتظار داشت تخصص نرم افزاری(علوم انسانی) و سخت افزاری(علوم طبیعی و تکنولوژِی) تمدن غرب و جریان کفر بتواند ما را به هدف خود برساند، و اینجاست که تولید علم دینی معنا پیدا می کند.

جریان تحول در علم و ایجاد علم دینی همانطور که امام خامنه ای رهبری آن را به دست گرفته اند، از تحول در علوم انسانی می گذرد. یعنی تا اصول فقه حکومتی و فقه حکومتی ایجاد نشود و تا علوم انسانی به معنای امروزی آن تحول نیابد و اسلامی نشود نمی توان توقع تحول در علوم طبیعی را داشت.

لذا بایست ابتدا به تولید فلسفه ی مبتنی بر اسلام دست زد که کارآمدی عینی داشته باشد. یعنی فلسفه ای باشد که بتوان با تکیه بر آن عینیت را کنترل کرد و نه اینکه صرفا یک فلسفه ی انتزاعی باشد. این فلسفه می­تواند حلقه پیوند اعتقادات و عمل اجتماعی قرار گیرد و بدنبال آن باید، «روش علوم» را پی ریزی کرد -مراد از روش علوم، در واقع منطق کشف علم بر اساس اندیشه های اللهی و نه مادی است- و در آخر هم به «توسعه روش استنباط» پرداخت. مرحله توسعه روش استنباط گذر از فلسفه های علوم به پژوهش های خُرد و عینی است.

بعد از انقلاب فرهنگی نوبت به ساخت تمدن اسلامی می رسد. در اینجا به وسیله علوم طبیعی اسلامی به هدایت طبیعت و استمتاع از آن در جهت معیارهای دینی و بسط اراده معصوم علیه السلام می پردازیم و با علوم انسانی اسلامی تولید شده به هدایت اراده های انسانی نسبت به طبیعت و همنوعان و نسبت به رابطه با خدا می پردازیم. به این صورت تمام شؤون جامعه و افراد از دین و اراده ی الهی و شریعت ناب محمدی صلوات الله علیه تغذیه می شوند نه چیزی غیر از آن.

 

نظرات  (۱)

  • متکلم وحده
  • بد نبود
    پاسخ:
    سلام علیکم
    امید وارم همه مطلب رو خونده باشید.
    از شما تشکر می کنیم
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی