امپریالیسم؛ جهانگشایی به سبک مدرن
- پنجشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۱، ۱۰:۲۰ ق.ظ
- ۲ نظر
امپریالیسم؛ جهانگشایی به سبک مدرن
یکی از پدیده های سیاسی که از قرن نوزدهم وارد قرن بیستم شد، مسئله امپریالیسم می باشد. امپریالیسم که آغازی برای اقدامات استعمارگرانه کشورهای غربی بود، باعث تضعیف عرصه اقتصادی و اجتماعی جوامع مستعمره گشت که هنوز با گذشت قرنها، همچنان آثار و پیامدهای آن به جا مانده است. امپریالیسم پدیدهای است که به گسترش نفوذ و تسلط یک کشور در خارج از مرزهای سیاسیاش گفته می شود و موجب تضعیف بنیان های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کشورهای مستعمره می گردد.
امپریالیسم یک پدیده قدیمی و باستانی می باشد و در طول تاریخ نیز دیده می شد، فتوحات و کشورگشایی های یک امپراتور که سرزمین های متعددی را استعمار می کرد، نوعی امپریالیسم محسوب میشود. اقدامات و فعالیت های سیاسی امپراتوری روم یا ایران که در دوران قدرت و شکوه خود، کشورهای همسایه را زیر نفوذ و سلطه خود درآورده بودند، امپریالیسم تلقی می گردد.
برای فهم پدیده امپریالیسم می باید تاریخ اروپا و آغاز فعالیت های استعماری کشورهای غربی را مورد مطالعه قرار دهیم. تاریخ نویسان غربی، محدوده زمانی سالهای 1880تا 1918 را عصر مستعمرهسازی و امپریالیسم غربی نامیدهاند. در واقع اصطلاح امپریالیسم از سال 1840 با گسترش فعالیت سیاسی کشور فرانسه، وارد فرهنگ سیاسی شد و از سال 1870 که کشورهای اروپایی فعالیت های مستعمرهسازی خود را آغاز کردند، جزء کشورهای امپریالیسم قرار گرفتند.
نظریهپردازان مارکسیستی عصر مستعمره سازی غرب را مرحله انحصارات سرمایه داری می نامند. کمونیست های چینی از سال 1968 در آثار و کتب خود بر سوسیال امپریالیسم تاکید دارند.
مطالعه ریشه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی امپریالیسم با پدیده انقلاب صنعتی ارتباط دارد. در واقع گسترش و توسعه سرمایه داری در انقلاب صنعتی و افزایش تولید و نیاز به مواد اولیه ارزان، ذهن اروپاییان را به استعمار و هجوم به قاره آفریقا و آسیا کشاند. کشورهای اروپایی به جوامع جهان سوم به عنوان ابزار و کالایی مناسب جهت تحقق اهداف اقتصادی خود می نگریستند و منابع محیطی و امکانات طبیعی غنی در کشورهای آفریقایی و آسیایی می توانست اهداف شوم و استعماری آنها و کسب سرمایه و ثروت هنگفت را تحقق بخشد.
در ابتدا امپریالیسم خشونت زیادی از خود نشان نمی داد و به مبادله کالاهای صنعتی گران با مواد اولیه ارزان راضی بود. کشورهای صنعتی، مواد اولیه و خام مورد نیاز برای کارخانهها و تولیدات صنعتی خود را با قیمتی ارزان از جوامع جهان سوم به دست می آوردند و در مقابل تولیدات صنعتی و کالاهای گران و مصرفی خود را به جوامع استعماری صادر کرده و سود و منابع مالی فراوانی را حاصل می نمودند. این امر ادامه داشت، اما با وقوع حوادث سیاسی در جهان، رویه جوامع اروپایی به یکباره با شدت و خشونت همراه گشت. از سال 1780 استعمارگران، خشونت نظامی و سیاسی را در مستعمره سازی به کار بردند و با توسل به نیروی نظامی به اشغال و تسلط به کشورهای باقی مانده از جهان پرداختند.
هر کدام از استعمارگران، بر بخشی از دنیا حاکم شده و سرزمین اشغالی را چون دارایی و ملک شخصی خود می نگریستند و هر چه تمامتر در استعمار و استثمار از منابع و امکانات آن می کوشیدند. مهم ترین اتفاقات و حوادثی که باعث این امر شد، عبارت بودند از: جنگ های استقلال آمریکا، انتشار کتاب آدام اسمیت و انقلاب صنعتی. این سه عامل باعث ایجاد تحول در عرصههای سیاسی و آغاز سیر جدیدی از فعالیت های استعماری بود که با خشونت و شدت همراه بود.
جنگهای استقلال آمریکا:
بعد از جنگ و خونریزی های فراوانی که در سال 1775 به وقوع پیوست، کشور آمریکا استقلال خود را از امپراتوری بریتانیا به دست آورد. این اتفاق به معنای این بود که یک ملت و سرزمین برای اولین بار توانست با تکیه بر مبارزات مردمی، استقلال خود را از کشورهای استعماری به دست آورد، از این رو خطری برای تمامی دولت های استعماری تلقی می شد. بعد از این حادثه، کشورهای استعمارگر با خشونت تمام به حفظ مستعمره های خود پرداختند تا آن را از دست دیگر دولت استعمارگر حفظ نمایند و در کنار آن اندیشه استقلال طلبی را از ملت های مستعمره خود دور سازند و قدرت سرکوب اقدامات و مبارزات داخلی را داشته باشند.
انتشار کتاب «ثروت ملل» اسمیت:
در همان سالی که ایالات متحده آمریکا به پیروزی رسید، کتاب معروف آدام اسمیت «ثروت ملل» انتشار یافت. این کتاب که مشهورترین اثر اسمیت محسوب می شود، حاوی مطالب و مباحث اقتصادی خاصی بود که رقابتهای سیاسی را رقم می زند. اسمیت در این کتاب بیان کرده بود که ثروت واقعی یک کشور و ملت از تولید به دست می آید و فقط تجارت نمی تواند رشد اقتصادی را رقم بزند، بلکه در کنار عامل تولید داخلی و افزایش تولید کالا و محصولات، عامل تجارت با دیگر جوامع می تواند ثروت هنگفتی را برای کشور فراهم سازد. اسمیت در کتاب خود، بسیاری از عقاید و اندیشه های مرکانتیلیستها را که تا آن زمان رواج داشت، رد کرده و تجارت و قدرت را دو بال پرنده بورژوازی معرفی کرد. این نظریات، اندیشه و رویکرد استعماری و حفظ مستعمرهها را تشدید می نمود.
انقلاب صنعتی:
انقلاب صنعتی یکی از رخدادهای مهم جهان تلقی میشود که تاثیرات زیادی را در عرصههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بر جای نهاد و باعث دگرگونی بسیاری از اندیشهها، عقاید و پیدایش مکاتب و ایدئولوژی های تازهای شد. انقلاب صنعتی و نتایج حاصل از آن باعث گسترش انگیزههای استعمارگرانه کشورهای اروپایی شد. بعد از جنگ جهانی دوم و ضعف استعمارگران اروپایی بویژه انگلستان و فرانسه، بسیاری از مستعمرات به استقلال ظاهری و تا حدودی واقعی رسیدند. اگر چه جای آنها را استعمارگر جدید یعنی ایالات متحده آمریکا گرفت. کشورهای تازه استقلال یافته گمان می بردند که از دست استعمارگران رهایی یافته و می توانند راه پیشرفت و توسعه را بیابند و با داشتن منابع اولیه و برخی اطلاعات به جا مانده از استعمارگران، می توانند تمامی مشکلات و مسائل توسعه را از میان بردارند. اما این کشورها، اگر چه از لحاظ ظاهری به استقلال یافته بودند، اما نوع جدیدی از استعمار نوین از سوی کشور آمریکا آغاز شد که جوامع جهان سوم را از نظر فرهنگی و اقتصادی به خود وابسته ساخته بود. وابستگی غیرمستقیم آنها به کشورهای مادر و صنعتی پیشرفته بسیار عمیقتر از قبل بود.
منابع:
صلاحی، ملک یحیی، اندیشههای سیاسی غرب در قرن بیستم، تهران: نشر قومس، 1381.
روریش، ویلفرید، سیاست به مثابه علم، ترجمه ملک یحیی صلاحی، سمت، چاپ دوم، 1376.
مکاتب سیاسی معاصر، ویلیام ابن اشتاین، ترجمه حسینعلی نوذری، تهران، چ3، 1376.