رهروان اندیشه انقلاب اسلامی

پایگاه علمی-تحلیلی رهروان اندیشه انقلاب اسلامی _ _ _ {انتشار آزمایشی}

رهروان اندیشه انقلاب اسلامی

پایگاه علمی-تحلیلی رهروان اندیشه انقلاب اسلامی _ _ _ {انتشار آزمایشی}

رهروان اندیشه انقلاب اسلامی

عصر گذار؛ عصر انتظار است. حرکت تاریخی جامعه شیعیان در دوران انتظار، صیرورت و گذار به یک جامعه عالی است که اراده معصوم علیه السلام در تمام شؤون آن جاری شده باشد. و تا جامعه شیعه خود را به یاران سیدالشهداء علیه السلام نزدیک نکند و همچون عبد امام صادق علیه السلام نگردد؛ امام زمانمان ظهور نخواهد کرد.

پس این ما هستیم که باید عوض شویم؛ تغییر کنیم؛ متعالی گردیم؛ به سمت امام علیه السلام حرکت کنیم. ما باید دگرگون گردیم. عصر گذار؛ یعنی همین!

امام ره به ما آموخت انتظار تنها در مبارزه است، و این بدین معناست که وظیفه ما در دوران انتظار فعال بودن و درگیری با جبهه باطل است نه منفعل بودن و انزوا!
حقیقت آن است که جامعه ی منتظر شیعه در دوران غیبت وظیفه ای بس سنگین بر عهده دارد و آن زمینه سازی ظهور آن حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف است. در باب مؤلفه های زمینه سازی توسط علماء سخنان زیادی گفته شده است که شامل ابعاد مختلفی از معیار ها همچون تربیت 313 یار، ایجاد پایگاه قدرت شیعیان، افزایش اسلام خواهی درسطح جهانی، به اضطرار رسیدن مؤمنین در نیاز به امام و ... خواهد بود که می توان همه آنها را در یک گذاره از زبان رهبر معظم انقلاب اسلامی خلاصه کرد:
»»»»»»»»"تمدن نوین اسلامی"««««««««

گفتارهای عاشورایی (19)

مطلب نوزدهم

تفسیر زیارت عاشورا (3)

معنای "مقام معیّت" و "ثبات قدم" در سلوک عاشورایی (1)

مقدمه

یکی از معارفی که در زیارت عاشورا آمده، دعاهایی است که در ضمن این زیارت وجود دارد. رسیدن به این خواسته ها و دعاها و اجابت این دعاها در مورد انسان، از طریق سلوک با عاشورا حاصل می شود. اگر کسی اهل توجه و توسل به حادثه عاشورا باشد و وقوف در عاشورا داشته باشد می تواند به این خواسته ها و اجابت در این خواسته های رفیع برسد.

این دعاها در واقع یک نوعی قبض و بسط و رفت و آمد با خودِ زیارت دارد و تحول حالی که در متن این زیارت برای زائر حاصل می شود او را وارد مقامات ادعیه می کند؛ لذا این دعاها پراکنده است و هر کدام متناسب با همان مقام زیارت، حاصل می شود. در جلسه قبل، دعاهایی مثل سلام و لعن و ... را به اشاره بیان کردیم و برخی دیگر باقی ماند

ـ دو فراز کلی زیارت عاشورا

اگر بخواهیم زیارت عاشورا و سیری که برای زائر در این زیارت اتفاق می افتد در یک نگاه کلان دسته بندی کنیم دو قسمت یا فراز اصلی مطرح می شود: قسمت اول، به «اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» [خداوندا قرار بده حیاتم را حیات محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین و مرگم را مرگ محمد و آل محمد] ختم می شود

بعد از این تحول و سیری که برای زائر اتفاق می افتد، توجه و نگاه عمیق و جدیدی به حادثه عاشورا اتفاق می افتد که با «اَللهمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبرکَتْ به بنو امَیَةَ وَ ابْنُ اکِلةَ الأَکبادِ» [خداوندا این روز روزی است که بنی امیه در آن جشن گرفتند و مبارک دانستند و فرزندان زن جگر خوار] به آن توجه داده شده است؛ که در این روز اقوامی بودند که در مقابل سید الشهداء و نبی اکرم جشن می گرفتند. این مقدمه، برای آن است که انسان برای آن لعن جامعی که صد مرتبه تکرار می شود، تهیأ پیدا کند. همانطور که قبلا گفتیم در قسمت اول زیارت یک سری تحولاتی برای سالک پیش می آید که اگر آن ها در او حاصل شد، در پایان قسم اول یک خواسته هایی در او زنده می شود، همانطور که در پایان قسمت دوم هم خواسته هایی در انسان شکل می گیرد، که آن دعایی است که در سجده انجام می گیرد و سجده قرب زیارت عاشوراست.

ـ معنای «کرامت معرفت» و «رزق برائت»

در فراز اول، پس از سلام و لعن و درک عظمت مصیبت و بصیرت و صف بندی و قتال و برائت و ... این دعا مطرح می شود: « فَاسُئلُ الله اَلذی اَکرَمَنی بِمَعرفَتِکُمْ وَ مَعرفَةِ اَولیائِکُمْ وَرَزَقنِی اَلبرائَةَ مِن اَعدائِکُمْ ... » [پس در خواست می کنم از خدایی که مرا کرامت بخشیده به معرفت شما و معرفت دوستداران شما و روزی داده است به من دشمنی با دشمنانتان را ...] .

معرفت، آن نورانیت قلبی است که بعد از تسلیم و تصدیق برای انسان حاصل می شود. معرفت یک امر دم دستی نیست که انسان به طور عادی به آن برسد. معرفت امام (ع)، شناخت شناسنامه ای نیست، دشمنان هم امام (ع) را این طور می شناختند! به این شناخت، «معرفت» نمی گویند. معرفت آن حالت شناختی است که همراه با خضوع و خشوع و تسلیم و تصدیق است؛ بعد از این مقامات، معرفت حاصل می شود. فرمود: « إنّکم لا تکونوا صالحین حتّی تعرفوا و لا تعرفوا حتّی تصدّقوا و لا تصدّقوا حتّی تسلّموا أبواباً أربعةً ... » الکافی/ج1/ص181/ح474 [قطعا شما جزو صالحین نمی شوید تا اینکه معرفت پیدا کنید و معرفت پیدا نمی کنید تا اینکه تصدیق کنید و تصدیق نمی کنید تا اینکه تسلیم شوید در مقابل باب های چهار گانه]. لذا انسان اول باید تسلیم بشود تا بتواند تصدیق کند بعد ابواب معرفت به روی او باز شود. خدای متعال در سیر زیارت عاشورا، درهای معرفت را به روی زائر باز کرده و آنها را مکرم به معرفت داشته است؛ هم کرامتِ معرفت داده و هم رزق برائت. ارزاق که همیشه این خوردنی ها و پوشیدنی ها نیستند؛ یک رزق های رفیع تری هم داریم؛ « وَ مَوَائِدَ الْمُسْتَطْعِمِینَ مُعَدَّةٌ» زیارت امیر المؤمنین در روز غدیر [ سفره هایی برای روزی خوران آماده شده است] که در زیارت معصوم (ع) به انسان می رسد. « مَن سَرَّهُ أنْ یَکونَ عَلَی مَوائِدِ النُّورِ یَوْمَ القیِامَةِ فَلْیَکُن مِنْ زُوّارِ الحُسَینِ بنِ عَلیٍّ علیه السلام » کامل الزیارات/ص135 [کسی که در باطنش می خواهد که در روز قیامت بر سر سفره های نور بنشیند، پس باشد در دنیا از زیارت کنندگان حسین بن علی علیه السلام]. این هم رزق است و کسی که می خورد، هم سیر می شود و هم لذت می برد. در روایات آمده است که رزق برخی از ملائکه، تسبیح و برخی، تکبیر است. اینها رزق های مهمتری هم هستند. قرآن کریم می فرماید: « کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ. تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا» سوره ابراهیم/24و25 [کلمه ی طیّبه چون درخت طیبه ای است که ریشه اش در زمین و شاخه هایش در آسمان است. می دهد میوه هایش را در هر زمانی به إذن پروردگارش]. فرموده اند: آن شجره طیبه ای که در آسمان هست، اصلش نبی اکرم (ص) و ائمه (ع) هستند و فرعش محیط ولایت آنهاست. کسی که وارد محیط ولایت شد سماواتی می شود و « تُؤتی أُکُلَها کُلَّ حینٍ بِإِذنِ ربها». این درخت هر حینی، روزی ای، رزقی، میوه ای و ثمره ای برای اهل این سماوات دارد. فرمودند: آن رزق، علم امام (ع) است. حال در سیر زیارت عاشورا هم یکی از از رزق هایی که به سالک می رسد برائت از دشمنان است و رزق مهمی است که انسان سالک به آن دست می یابد و جذب و هضم می کند. حال اگر کسی با سیر زیارت عاشورا همراه نشد و به آن مقامات نرسید، دعاها در اینجا هم برایش بی معناست.

ـ معنای مقام معیّت با معصوم (ع) در دنیا و آخرت 

حال، باب دعا برای او باز می شود: «اَنْ یَجعَلنِی مَعَکُمْ فی الدُّنیا وَ الاخرةِ» [از خدا می خواهم که مرا قرار بدهد با شما در دنیا و آخرت]. یعنی سیر انسان در دنیا و آخرت با معصوم (ع) باشد. این معیت، معیت جسمانی نیست؛ این همان است که: «اَللّـهُمَّ اجْعَلْ لی مَعَ الرَّسُولِ سَبیلاً» و « یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلا» سوره فرقان/27 [ای کاش راهی را با رسول خدا پی می گرفتیم].معنای این معیت آن است که همه قوا، خواسته ها و تمنیات انسان با معصوم (ع) باشد. خدای متعال با ما هست «وَ هُوَ مَعَکُمْ أَینَما کُنْتُمْ» سوره حدید/4 [ و او با شماست هر جا که باشید]. اما ممکن است ما از خدا، جدا شویم. یک عده، در عین این که خدا در کنار آنها و در قرب آنهاست، اینها از خدای متعال دورند. معصوم (ع) هم آن اسم اعظم الهی است که در همه کائنات ساری و جاری است و به همه نزدیک است حتی در روایات، درباره «انَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ» سوره انفال/24 [خداوند بین مرد و قلبش حایل است].»فرموده اند: این حیلوله خدا بین قلب و مرء انسان، به واسطه حجتش و به واسطه معصوم (ع) است. لکن نزدیکی معصوم (ع) به ما بدان معنا نیست که ما هم به او نزدیکیم. این که انسان بتواند معیت با معصوم (ع) پیدا کند و همراه ایشان باشد، امر دشواری است. این همراهی، مقدماتی دارد؛ «وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ»سوره نساء/69 [و هر کس از خدا و پیامبرش اطاعت کند ، پس آن ها همراه کسانی خواهند بود که خداوند به آنها نعمت داده از پیامبران و راستگویان و شهداء و صالحان]. این چهار دسته، کسانی هستند که خدای متعال یک نعمت خاصی به آنها داده که نعمت ولایت است. اگر کسی «یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ» کند در زمره «فَأُولئِکَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ» و همراه آنها خواهد بود.

خدای متعال در آیات قبل تر می فرماید: «فَلاَ وَرَبِّکَ لاَ یُؤْمِنُونَ حَتَّىَ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لاَ یَجِدُواْ فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُواْ تَسْلِیمًا» سوره نساء/65 [نه، سوگند به پروردگارت که ایمان نیاورند تا اینکه در نزاعی که میان آنهاست تو را داور قرار دهند و از حکمی که می دهی هیچ ناراحت نشوند و سراسر تسلیم تو گردند]. یعنی وقتی حضرت (ص) را ترازو کردید و ایشان را معیار و میزان حق قرار دادید و تردید هم نکردید «ثُمَّ لا یَجِدُوا فی‏ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قضیت» و تسلیم محض بودید و با عقل یا شهود خود، برتری جویی نکردید، به مرتبه ایمان می رسید. بعد می فرماید: «وَلَوْ أَنَّا کَتَبْنَا عَلَیْهِمْ أَنِ اقْتُلُواْ أَنفُسَکُمْ أَوِ اخْرُجُواْ مِن دِیَارِکُم مَّا فَعَلُوهُ إِلاَّ قَلِیلٌ مِّنْهُمْ» سوره نساء/66 [و اگر به آنان فرمان داده بودیم که خود را بکشید یا از خانه هایتان بیرون بروید جز اندکی انجام نمی دادند]، یعنی اندکی هستند که بار این تکلیف را می کشند. «وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُواْ مَا یُوعَظُونَ بِهِ لَکَانَ خَیْرًا لَّهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِیتًا» سوره نساء/66 [و حال اگر به کار می بستند موعظه ای را که آن ها داده بودیم برایشان بهتر و بر اساسی استوار تر می بود]؛ ولی اگر این موعظه الهی را می شنیدند و انجام می دادند مایه ثبات خودشان می شد « وَ إِذاً لَّآتَیْنَاهُم مِّن لَّدُنَّا أَجْراً عَظِیمًا. وَلَهَدَیْنَاهُمْ صِرَاطًا مُّسْتَقِیمًا» سوره نساء/67و68 [آنگاه از جانب خود به آنها اجری عظیم می دادیم. و آنان را به راه راست هدایت می کردیم]؛ یعنی از محضر خودمان اجر عظیم به آنها می دادیم و آنها را به صراط مستقیم هدایت می کردیم

صراط مستقیم، صراط منعم علیهم است؛ «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ. صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» سوره حمد که صراط معصوم (ع) و ولایت معصوم (ع) و ورود در وادی ولایت است. در روایت در توضیح «صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ» آمده است: «شِیعَةِ عَلِیٍّ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ بِوَلَایَةِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام لَمْ تَغْضَبْ عَلَیْهِمْ وَ لَمْ یَضِلُّوا» تفسیر فرات الکوفی/ص52 [پیروان علی امیر المومنین اند که نعمت داده شده است به آنها بوسیله ی ولایت علی بن ابی طالب که نه غضب بر آنهاست و نه گمراه می شوند]. ورود به این وادی، همان مقام معیت است

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی