سیاستگذاریهای عمومی بریتانیا در حوزه زبان آموزی + تحلیل
- سه شنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۱، ۰۶:۱۳ ب.ظ
- ۰ نظر
سیاستگذاریهای عمومی بریتانیا در حوزه زبان آموزی
گروه نظارت بر این طرح توسط کمیته رهبری شامل سرآیور رابرتس، پروفسور سیلور هولز، پروفسور دیمن هلن سارا والس، پروفسور گراهام فورینس، دریابان سیمون لیستر و دکتر روبین نیبلت میباشد.
٭ شرایط و ضوابط مرجع برای بررسی به شرح زیر است:
۱. ارزیابی نیاز بخشهای دولتی به زبان و حوزههای تخصصی با توجه به ضرورت متون سیاسی ـ اجتماعی و اقتصادی جهانی و تمرکز بر گستره بخشهای دخیل در سیاست گذاریهای عمومی از جمله دولت، نیروهای نظامی، تجارت و دیگر بخشهای غیر دولتی
۲. فراهمسازی زمینه مطالعات زبانی با توجه به نیازهای کشور بریتانیا
۳. بررسی مقایسه ای مسائل و فعالیتهای مشابه فرامرزی
۴. ارائه نظرات و پیشنهادات به دولت و HELs برای ایجاد و پیشرفت ظرفیت بریتانیا در زمینههای زبانی و حوزههای تخصصی در حمایت از سیاست گذاریهای عمومی
این آکادمی از بخشهای مختلف دولتی، خصوصی، تجاری، NGOها نیروهای نظامی و انتظامی استقبال میکند. فرصت اعلام همکاری تا پایان ۳۱ جولای ۲۰۱۲ (۱۰ مرداد) میباشد.
اشاره:
٭ درباره اعضای کمیته نظارت:
سر آیور رابرتس: رئیس ترنتی کالج آکسفورد و سفیر پیشین بریتانیا در یوگسلاوی، ایرلند و ایتالیا بود. وی در سال ۲۰۰۰ به لقب شوالیه مفتخر شد. رابرتس در لیورپول به دنیا آمد و تحصیلات خود را در کالج سنت مری و دانشگاه آکسفورد به پایان رساند و مدرک زبانهای مدرن را در سال ۱۹۶۸ دریافت کرد. او رئیس شورای مؤسسه بریتانیا در رم (شعبه آکادمی علوم انسانی و علوم اجتماعی) و همچنین عضو «صندوق ونیس اِن پریل» میباشد.
پروفسور سلو هولز: استاد مطالعات جهان معاصر عرب خالد بن عبدالله آل سعود در مؤسسه شرق شناسی دانشگاه لندن میباشد.
زمینههای تحقیقاتی وی عبارتاند از: زبان عرب، تاریخ، گویشها، تحولات مدرن، تاریخ زبانشناسی، جغرافیای گویشها، مردم نگاری شبهه جزیره عربستان، ادبیات بومی زبان عربی و فرهنگ عامه
پروژههای کنونی وی شامل، گویشها و فرهنگ شرق و جنوب شرق عربستان، شعر بومی و داستانهای شفاهی جهان عرب، تغییرات زبانشناختی اجتماعی در جهان مدرن عرب.
دیمن هلن سارا والس: کارشناس مطالعات اروپا در بریتانیا و استاد پیشین مدرسه اقتصاد لندن میباشد. وی همسر بارون ویلیام والس آکادمیسین، سیاستمدار و نویسنده بریتانیایی است. بین سالهای ۶۷ ـ ۱۹۶۳ وارد دانشگاه آکسفورد شد. وی یک صدمین رئیس مؤسسه مطالعات اروپا در مدرسه اقتصاد لندن و استاد میهمان دانشگاه ساکس میباشد. در سالهای ۲۰۰۶ـ ۲۰۰۱ وی مدیر مرکز مطالعات پیشرفته «رابرت شومان» در فلورانس بود. از جمله تألیفات وی: سیاستگذاری در اتحادیه اروپا ویراست پنجم، دیدگاه، آرا و وتوها: ارزیابی مجدد مطالعه توافقنامه لوگزامبورگ... شورای وزیران اتحادیه اروپا
پروفسور گراهام فونیس: استاد زبان و ادبیات آفریقا در مدرسه مطالعات مشرق زمین و آفریقا میباشد و همچنین از سال ۲۰۰۸ مدیر روابط عمومی این مدرسه میباشد. فونیس عوض آکادمی بریتانیا در بخش مطالعات آفریقا است. وی اولین سردبیر مجله مطالعات فرهنگ و پایه گذار انجمن بین المللی ادبیات شفاهی آفریقاست.
زمینههای تحقیقاتی وی عبارتاند از زبان و ادبیات آفریقا، ادبیات تطبیقی آفریقا، زبان هَوُسَ (زبان کشورهای نیجریه، نیجر، بنین، غنا، کامرون و سودان)، ادبیات و زبانشناسی و فرهنگ و زبان نیجریه، ادبیات شفاهی.
وی کمیسر کمیسیون بورسیه کشورهای مشترک المنافع و عضو بسیاری از مؤسسات آموزشی و تحقیقاتی در بریتانیا و آفریقا میباشد.
روبین نیبلت: در ژانویه سال ۲۰۰۷ به عنوان مدیر «چاتم هاوس» انتخاب شد. پیش از آن وی در سالهای ۲۰۰۶ـ ۲۰۰۱ معاون مدیر اجرایی مرکز مطالعات استراتژیک و بینالملل بود. مهمترین زمینههای تحقیقاتی وی شامل اتحاد اروپا، روابط اقیانوس اطلس و سیاست خارجی بریتانیا و آمریکا میباشد. از جمله پروژههای اخیر وی میتوان به بازنگری جایگاه بین المللی بریتانیا، و بازاندیشی در نقش بین المللی آمریکا اشاره کرد. زمینههای تخصصی وی میتوان به تفسیر تحولات کلیدی بین الملل، سیاست خارجی بریتانیا، سیاستهای داخلی و سیاست خارجی آمریکا، امنیت اقتصادی و سیاسی اروپا اشاره کرد.
وی نیز به زبانهای فرانسه و اسپانیایی تسلط کامل دارد.
ـ چاتم هاوس با نام کامل «مؤسسه سلطنتی مطالعات بین الملل» یک سازمان غیر دولتی و مرکز پژوهشی در شهر لندن است که به تحلیل چالشهای استراتژیک میپردازد. از چاتم هاوس به عنوان اندیشگاه سیاست خارجی بریتانیا یاد میشود.
تحلیل:
سالهای دراز است که استعمار با تکیه بر تفوق تکنیکی اش بر دنیا فرمان میراند، اما از وقتی که استعمار خود را تمدن معرفی کرد، لازم آمد تا غارت خلقهای تحت تسلطش را در قالب ( فلسفی) هم بگنجاند وایدولوژی استعماری پدیدآمد یعنی رسالت پخش تمدن در جهان! اما تمدن تنها تکنیک نیست، پس استعمار با اختراع افسانه ها، جعل تاریخ و فرهنگ جوامع، تمام ریشههای بومی را به یک جامعه، به یک سنت، به یک قومیت وبه یک تاریخ وصل میکند، یکی پس از دیگری بریده میشود، که این تنها از راه شستشوی مغزی، همگانی و سیستماتیک میسر است.
انگلیسها پس از اشغال شبه قاره ی هند نخست در ١٨۴۴ م زبان اردو را به جای زبان پارسی پیش کشیدند. آنها نهضت زبان پارسی را یک جهش خطرناک فرهنگی وسیاسی ضد منافع استعماری خود شناسایی نمودند.آگاهانه در پی نابودی زبان پارسی اقدام کردند. تاآنکه درسال ١٨٣٨ م. «چارلز تری ویلیان» ناگهان زبان انگلیسی را زبان رسمی مستعمرهی خود اعلام و کاربرد زبان پارسی را منع کرد.
مهمترین نکته اینست که زبان و آداب و رسوم و افکار و عقاید و قوانین استمعارگر باید بر جهان و یا دست کم بر بخشی که زیر سیطرهاش قرار میگیرد، حاکم باشد و به دنبال آن ادبیات و هنر و دیگر آثار فکری استعمارگر به ویژه از راه زبان امکان ورود و انتقال بیابد، استعمار و به پیروی از آن، استعمار نو با تحمیل زبان خود، کوشش داشته و دارد که خصوصا زبان کشور زیر سلطه و نیز زبانهای دیگری را که رقیب خود میداند کنار بزند و محیط فرهنگی کشور زیر سلطه را میدان تاخت و تاز فرهنگی و تمدنی خود بسازد.
کوشش برای از میان بردن زبان عربی در کشورهای اسلامی، یکی از نمونههای بارز این ماجرای خطرناک بوده است. میدانیم که استعمار در الجزایر، زبان عربی را زبان خارجی تلقی میکرد و با آن به جنگی مرگ آور دست زده بود.در شعاع سیصد کیلو متری یک مدرسة فرانسوی، کلیه مدراس عربی را میبست، چون به خوبی دریافته بود که تعلیم زبان مادری به خردسالان الجزایری موجب میشود آنها از چنگال عقدهء حقارت بدر آیند و تعلیم و تربیت طبیعی و عقلانی تاریخی الجزایریان تجدید بنا شود.
کوشش دیگری که استعمار پس از شکست خود، بدان دست میزند این است که زبان خود را دست کم به عنوان زبان دوم پس از زبان اصلی کشور پا بر جا نگهدارد و تلاش میکند که زیان سومی وارد میدان نشود.
و اما امروز ...
شاید بتوان نمونه بارز و مهم سیاستگذاری در بخش زبان در بریتانیا را بی بی سی نامید.
«بخش جهانی بی.بی.سی در دسامبر ۱۹۳۲ با عنوان «سرویس امپراتوری بی.بی.سی» فقط به زبان انگلیسی و عمدتاً برای جذب مخاطبان انگلیسی زبان در خارج از مرزهای آن کشور آغاز به کار کرد. نامی پرابهت و پرمعنا در عصر استعمار و امپریالیسم که طبعاً امروزه مسئولان این شبکه ترجیح میدهند تا آن را به فراموشی کامل سپرده و نام جدید «سرویس جهانی بی.بی.سی» را که از سال ۱۹۸۸ جایگزین آن شده است، به کار برند. در واقع از همان ابتدای تأسیس در منشورها و اساسنامههای مختلفِ سرویس جهانی مسئولان ارشد اجرایی بریتانیا از جمله در دستورالعملِ مصوبِ «کلمنت اتلی» نخستوزیر وقت از حزب کارگر در سال ۱۹۴۶، ضمن تأکید بر ضرورت توجه این رسانه به پیروی از سیاستهای امپراتوری و منافع ملی آن کشور، در انجام کار خود مستقل عمل کنند. تجربهی تاریخی در کشورهای مختلف نشان داده که در صورت بروز اختلاف بین این دو شعار یعنی التزام به منافع ملی بریتانیا و استقلال عمل، مسئولان سرویس جهانی بی.بی.سی تردیدی در پیشبرد مورد اول به خود راه نخواهند داد.
مسئولان وزارت خارجهی بریتانیا و سرویس جهانی بی.بی.سی سالهاست به این نتیجه رسیدهاند که چرخ تبلیغات راهبردی و دیپلماسی عمومی آن کشور با دروغپراکنی مستقیم و مداوم نمیچرخد. بی.بی.سی نیازی به دروغگویی آشکار و مداوم ندارد. این شبکه سالهاست که در پی جلبِ اعتمادِ مخاطب از طریق ارایهی گزارشهای درست و ارائهی تصاویر غلط و ناکامل به مخاطبان خارجی تنها در مواقع لزوم و خاص است. بودجهی بخش جهانی نیز توسط وزارت امور خارجه بریتانیا پرداخت میشود. برنامههای سرویس جهانی بیبیسی به ۳۳ زبان از جمله فارسی پخش میشود.
در گزارش مجلس لردها یا اعیان بریتانیا در بررسی منشور سرویس جهانی بی.بی.سی در دورهی پارلمانی سالهای ۲۰۰۵ـ ۲۰۰۶ چنین آمده است: «وزارت امور خارجه تأمینکنندهی مالی سرویس جهانی است و توافق رسانهای بین بی.بی.سی و وزارت خارجه تعیینکنندهی اهداف راهبردی سرویس جهانی بی.بی.سی است. این [توافق] سرویس جهانی بی.بی.سی را متعهد میسازد که برنامههای تولید و پخش شده و اولویتهای رسانهای خود را براساس قراردادش با وزارت امور خارجهی بریتانیا تنظیم کند. همچنین وزارت امور خارجهی نقش تصمیمگیر و مدیر دربارهی شیوهی کارکرد سرویس جهانی بی.بی.سی خواهد داشت». بنابراین سرویس جهانی بی.بی.سی در چارچوب یکی از ابزارهای دیپلماسی عمومی بریتانیا عمل میکند و در قالب سیاست هماهنگ نهادهای مختلف بریتانیا برای اهداف کلان راهبردی و درازمدت بریتانیا اقدام مینماید. در این راستا تمامی فعالیتهای راهبردی و اساسی سرویس جهانی بی.بی.سی و یا شورای فرهنگی بریتانیا (بریتیش کانسیل) منطبق بر سیاستهای دولت بریتانیا میباشد؛ هر چند که در امور زودگذر و برنامههای کوتاهمدت از تاکتیکهای مورد نظر خود نیز میتوانند استفاده کنند. آنچه برای دولتِ بریتانیا مهم است این است که از طریق این دو بازوی رسانهای و فرهنگیاش به اهداف نهایی و فتح قلوب و اذهان مخاطبان در خارج از مرزهای بریتانیا به هر طریق ممکن، ولو دادن امتیاز و ضررهایی در کوتاه مدت، دست یابد. به علاوه بخش جهانی بی.بی.سی از نظر اداری نیز رسماً زیر مجموعه و تحت دستگاه دیپلماسی لندن محسوب میشود و سیاستهای کلان آن مرتباً به شکل مستقیم یا غیرمستقیم تحت نظارتِ مسئولانِ دولتی یا نمایندگان آنان قرار دارد. مسئولان بی.بی.سی در شرایطی اصرار بر استقلال سرویس جهانی خود دارند که برای تصویب و اجرای برنامههای مختلف خود نیازمند ارایهی طرحهای خود به مسئولان قانونگذاری و اجرایی بررسی و تأیید مستقیم پارلمان از طریق بخش دیپلماسی عمومی کمیسیون خارجی و وزارت خارجه آن کشور هستند.
٭ شرایط و ضوابط مرجع برای بررسی به شرح زیر است:
۱. ارزیابی نیاز بخشهای دولتی به زبان و حوزههای تخصصی با توجه به ضرورت متون سیاسی ـ اجتماعی و اقتصادی جهانی و تمرکز بر گستره بخشهای دخیل در سیاست گذاریهای عمومی از جمله دولت، نیروهای نظامی، تجارت و دیگر بخشهای غیر دولتی
۲. فراهمسازی زمینه مطالعات زبانی با توجه به نیازهای کشور بریتانیا
۳. بررسی مقایسه ای مسائل و فعالیتهای مشابه فرامرزی
۴. ارائه نظرات و پیشنهادات به دولت و HELs برای ایجاد و پیشرفت ظرفیت بریتانیا در زمینههای زبانی و حوزههای تخصصی در حمایت از سیاست گذاریهای عمومی
این آکادمی از بخشهای مختلف دولتی، خصوصی، تجاری، NGOها نیروهای نظامی و انتظامی استقبال میکند. فرصت اعلام همکاری تا پایان ۳۱ جولای ۲۰۱۲ (۱۰ مرداد) میباشد.
اشاره:
٭ درباره اعضای کمیته نظارت:
سر آیور رابرتس: رئیس ترنتی کالج آکسفورد و سفیر پیشین بریتانیا در یوگسلاوی، ایرلند و ایتالیا بود. وی در سال ۲۰۰۰ به لقب شوالیه مفتخر شد. رابرتس در لیورپول به دنیا آمد و تحصیلات خود را در کالج سنت مری و دانشگاه آکسفورد به پایان رساند و مدرک زبانهای مدرن را در سال ۱۹۶۸ دریافت کرد. او رئیس شورای مؤسسه بریتانیا در رم (شعبه آکادمی علوم انسانی و علوم اجتماعی) و همچنین عضو «صندوق ونیس اِن پریل» میباشد.
پروفسور سلو هولز: استاد مطالعات جهان معاصر عرب خالد بن عبدالله آل سعود در مؤسسه شرق شناسی دانشگاه لندن میباشد.
زمینههای تحقیقاتی وی عبارتاند از: زبان عرب، تاریخ، گویشها، تحولات مدرن، تاریخ زبانشناسی، جغرافیای گویشها، مردم نگاری شبهه جزیره عربستان، ادبیات بومی زبان عربی و فرهنگ عامه
پروژههای کنونی وی شامل، گویشها و فرهنگ شرق و جنوب شرق عربستان، شعر بومی و داستانهای شفاهی جهان عرب، تغییرات زبانشناختی اجتماعی در جهان مدرن عرب.
دیمن هلن سارا والس: کارشناس مطالعات اروپا در بریتانیا و استاد پیشین مدرسه اقتصاد لندن میباشد. وی همسر بارون ویلیام والس آکادمیسین، سیاستمدار و نویسنده بریتانیایی است. بین سالهای ۶۷ ـ ۱۹۶۳ وارد دانشگاه آکسفورد شد. وی یک صدمین رئیس مؤسسه مطالعات اروپا در مدرسه اقتصاد لندن و استاد میهمان دانشگاه ساکس میباشد. در سالهای ۲۰۰۶ـ ۲۰۰۱ وی مدیر مرکز مطالعات پیشرفته «رابرت شومان» در فلورانس بود. از جمله تألیفات وی: سیاستگذاری در اتحادیه اروپا ویراست پنجم، دیدگاه، آرا و وتوها: ارزیابی مجدد مطالعه توافقنامه لوگزامبورگ... شورای وزیران اتحادیه اروپا
پروفسور گراهام فونیس: استاد زبان و ادبیات آفریقا در مدرسه مطالعات مشرق زمین و آفریقا میباشد و همچنین از سال ۲۰۰۸ مدیر روابط عمومی این مدرسه میباشد. فونیس عوض آکادمی بریتانیا در بخش مطالعات آفریقا است. وی اولین سردبیر مجله مطالعات فرهنگ و پایه گذار انجمن بین المللی ادبیات شفاهی آفریقاست.
زمینههای تحقیقاتی وی عبارتاند از زبان و ادبیات آفریقا، ادبیات تطبیقی آفریقا، زبان هَوُسَ (زبان کشورهای نیجریه، نیجر، بنین، غنا، کامرون و سودان)، ادبیات و زبانشناسی و فرهنگ و زبان نیجریه، ادبیات شفاهی.
وی کمیسر کمیسیون بورسیه کشورهای مشترک المنافع و عضو بسیاری از مؤسسات آموزشی و تحقیقاتی در بریتانیا و آفریقا میباشد.
روبین نیبلت: در ژانویه سال ۲۰۰۷ به عنوان مدیر «چاتم هاوس» انتخاب شد. پیش از آن وی در سالهای ۲۰۰۶ـ ۲۰۰۱ معاون مدیر اجرایی مرکز مطالعات استراتژیک و بینالملل بود. مهمترین زمینههای تحقیقاتی وی شامل اتحاد اروپا، روابط اقیانوس اطلس و سیاست خارجی بریتانیا و آمریکا میباشد. از جمله پروژههای اخیر وی میتوان به بازنگری جایگاه بین المللی بریتانیا، و بازاندیشی در نقش بین المللی آمریکا اشاره کرد. زمینههای تخصصی وی میتوان به تفسیر تحولات کلیدی بین الملل، سیاست خارجی بریتانیا، سیاستهای داخلی و سیاست خارجی آمریکا، امنیت اقتصادی و سیاسی اروپا اشاره کرد.
وی نیز به زبانهای فرانسه و اسپانیایی تسلط کامل دارد.
ـ چاتم هاوس با نام کامل «مؤسسه سلطنتی مطالعات بین الملل» یک سازمان غیر دولتی و مرکز پژوهشی در شهر لندن است که به تحلیل چالشهای استراتژیک میپردازد. از چاتم هاوس به عنوان اندیشگاه سیاست خارجی بریتانیا یاد میشود.
تحلیل:
سالهای دراز است که استعمار با تکیه بر تفوق تکنیکی اش بر دنیا فرمان میراند، اما از وقتی که استعمار خود را تمدن معرفی کرد، لازم آمد تا غارت خلقهای تحت تسلطش را در قالب ( فلسفی) هم بگنجاند وایدولوژی استعماری پدیدآمد یعنی رسالت پخش تمدن در جهان! اما تمدن تنها تکنیک نیست، پس استعمار با اختراع افسانه ها، جعل تاریخ و فرهنگ جوامع، تمام ریشههای بومی را به یک جامعه، به یک سنت، به یک قومیت وبه یک تاریخ وصل میکند، یکی پس از دیگری بریده میشود، که این تنها از راه شستشوی مغزی، همگانی و سیستماتیک میسر است.
انگلیسها پس از اشغال شبه قاره ی هند نخست در ١٨۴۴ م زبان اردو را به جای زبان پارسی پیش کشیدند. آنها نهضت زبان پارسی را یک جهش خطرناک فرهنگی وسیاسی ضد منافع استعماری خود شناسایی نمودند.آگاهانه در پی نابودی زبان پارسی اقدام کردند. تاآنکه درسال ١٨٣٨ م. «چارلز تری ویلیان» ناگهان زبان انگلیسی را زبان رسمی مستعمرهی خود اعلام و کاربرد زبان پارسی را منع کرد.
مهمترین نکته اینست که زبان و آداب و رسوم و افکار و عقاید و قوانین استمعارگر باید بر جهان و یا دست کم بر بخشی که زیر سیطرهاش قرار میگیرد، حاکم باشد و به دنبال آن ادبیات و هنر و دیگر آثار فکری استعمارگر به ویژه از راه زبان امکان ورود و انتقال بیابد، استعمار و به پیروی از آن، استعمار نو با تحمیل زبان خود، کوشش داشته و دارد که خصوصا زبان کشور زیر سلطه و نیز زبانهای دیگری را که رقیب خود میداند کنار بزند و محیط فرهنگی کشور زیر سلطه را میدان تاخت و تاز فرهنگی و تمدنی خود بسازد.
کوشش برای از میان بردن زبان عربی در کشورهای اسلامی، یکی از نمونههای بارز این ماجرای خطرناک بوده است. میدانیم که استعمار در الجزایر، زبان عربی را زبان خارجی تلقی میکرد و با آن به جنگی مرگ آور دست زده بود.در شعاع سیصد کیلو متری یک مدرسة فرانسوی، کلیه مدراس عربی را میبست، چون به خوبی دریافته بود که تعلیم زبان مادری به خردسالان الجزایری موجب میشود آنها از چنگال عقدهء حقارت بدر آیند و تعلیم و تربیت طبیعی و عقلانی تاریخی الجزایریان تجدید بنا شود.
کوشش دیگری که استعمار پس از شکست خود، بدان دست میزند این است که زبان خود را دست کم به عنوان زبان دوم پس از زبان اصلی کشور پا بر جا نگهدارد و تلاش میکند که زیان سومی وارد میدان نشود.
و اما امروز ...
شاید بتوان نمونه بارز و مهم سیاستگذاری در بخش زبان در بریتانیا را بی بی سی نامید.
«بخش جهانی بی.بی.سی در دسامبر ۱۹۳۲ با عنوان «سرویس امپراتوری بی.بی.سی» فقط به زبان انگلیسی و عمدتاً برای جذب مخاطبان انگلیسی زبان در خارج از مرزهای آن کشور آغاز به کار کرد. نامی پرابهت و پرمعنا در عصر استعمار و امپریالیسم که طبعاً امروزه مسئولان این شبکه ترجیح میدهند تا آن را به فراموشی کامل سپرده و نام جدید «سرویس جهانی بی.بی.سی» را که از سال ۱۹۸۸ جایگزین آن شده است، به کار برند. در واقع از همان ابتدای تأسیس در منشورها و اساسنامههای مختلفِ سرویس جهانی مسئولان ارشد اجرایی بریتانیا از جمله در دستورالعملِ مصوبِ «کلمنت اتلی» نخستوزیر وقت از حزب کارگر در سال ۱۹۴۶، ضمن تأکید بر ضرورت توجه این رسانه به پیروی از سیاستهای امپراتوری و منافع ملی آن کشور، در انجام کار خود مستقل عمل کنند. تجربهی تاریخی در کشورهای مختلف نشان داده که در صورت بروز اختلاف بین این دو شعار یعنی التزام به منافع ملی بریتانیا و استقلال عمل، مسئولان سرویس جهانی بی.بی.سی تردیدی در پیشبرد مورد اول به خود راه نخواهند داد.
مسئولان وزارت خارجهی بریتانیا و سرویس جهانی بی.بی.سی سالهاست به این نتیجه رسیدهاند که چرخ تبلیغات راهبردی و دیپلماسی عمومی آن کشور با دروغپراکنی مستقیم و مداوم نمیچرخد. بی.بی.سی نیازی به دروغگویی آشکار و مداوم ندارد. این شبکه سالهاست که در پی جلبِ اعتمادِ مخاطب از طریق ارایهی گزارشهای درست و ارائهی تصاویر غلط و ناکامل به مخاطبان خارجی تنها در مواقع لزوم و خاص است. بودجهی بخش جهانی نیز توسط وزارت امور خارجه بریتانیا پرداخت میشود. برنامههای سرویس جهانی بیبیسی به ۳۳ زبان از جمله فارسی پخش میشود.
در گزارش مجلس لردها یا اعیان بریتانیا در بررسی منشور سرویس جهانی بی.بی.سی در دورهی پارلمانی سالهای ۲۰۰۵ـ ۲۰۰۶ چنین آمده است: «وزارت امور خارجه تأمینکنندهی مالی سرویس جهانی است و توافق رسانهای بین بی.بی.سی و وزارت خارجه تعیینکنندهی اهداف راهبردی سرویس جهانی بی.بی.سی است. این [توافق] سرویس جهانی بی.بی.سی را متعهد میسازد که برنامههای تولید و پخش شده و اولویتهای رسانهای خود را براساس قراردادش با وزارت امور خارجهی بریتانیا تنظیم کند. همچنین وزارت امور خارجهی نقش تصمیمگیر و مدیر دربارهی شیوهی کارکرد سرویس جهانی بی.بی.سی خواهد داشت». بنابراین سرویس جهانی بی.بی.سی در چارچوب یکی از ابزارهای دیپلماسی عمومی بریتانیا عمل میکند و در قالب سیاست هماهنگ نهادهای مختلف بریتانیا برای اهداف کلان راهبردی و درازمدت بریتانیا اقدام مینماید. در این راستا تمامی فعالیتهای راهبردی و اساسی سرویس جهانی بی.بی.سی و یا شورای فرهنگی بریتانیا (بریتیش کانسیل) منطبق بر سیاستهای دولت بریتانیا میباشد؛ هر چند که در امور زودگذر و برنامههای کوتاهمدت از تاکتیکهای مورد نظر خود نیز میتوانند استفاده کنند. آنچه برای دولتِ بریتانیا مهم است این است که از طریق این دو بازوی رسانهای و فرهنگیاش به اهداف نهایی و فتح قلوب و اذهان مخاطبان در خارج از مرزهای بریتانیا به هر طریق ممکن، ولو دادن امتیاز و ضررهایی در کوتاه مدت، دست یابد. به علاوه بخش جهانی بی.بی.سی از نظر اداری نیز رسماً زیر مجموعه و تحت دستگاه دیپلماسی لندن محسوب میشود و سیاستهای کلان آن مرتباً به شکل مستقیم یا غیرمستقیم تحت نظارتِ مسئولانِ دولتی یا نمایندگان آنان قرار دارد. مسئولان بی.بی.سی در شرایطی اصرار بر استقلال سرویس جهانی خود دارند که برای تصویب و اجرای برنامههای مختلف خود نیازمند ارایهی طرحهای خود به مسئولان قانونگذاری و اجرایی بررسی و تأیید مستقیم پارلمان از طریق بخش دیپلماسی عمومی کمیسیون خارجی و وزارت خارجه آن کشور هستند.