گفتارهای عاشورایی (12)
- يكشنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۱، ۰۴:۵۳ ب.ظ
- ۰ نظر
مطلب دوازدهم
سبک زندگی مدرن، بزرگترین حجاب عصر ظهور (2)
ـ سبک زندگی مدرن، بزرگترین حجاب و مانع رویکرد انتظار
حجاب امروز در مقابل اسلام و عصر ظهور، حجاب مدرنیته است. مدرنیته، بزرگترین و پیچیده ترین حجاب معاصر در مقابل حقیقتِ ولایتِ حقّهاست؛ یعنی تجمع شیطنت ها و ملعنت های تاریخی است که به این جریان تبدیل شده است. مدرنیته به صراحت از نفی خدا و زندگی بی خدا صحبت می کند و تمدنی است که بین زندگی و بندگی تفکیک کرده است؛ یعنی بندگی را محو کرده و برای زندگی بشر از روزی که متولد می شوند تا روزی که می میرند برنامه ریخته است و بلکه برای قبل از تولدشان تا بعد از مرگ شان هم برنامه دارد.
این تمدن، مدل های پیچیده ای برای ابعاد مختلف زندگی طراحی کرده است؛ مثلاً آن قدر «تغذیه» را پیچیده کرده اند که ده ها صنعت بزرگ، دانش های پیچیده و پشتیبان از روان شناسی تا زیست شناسی تا جامعه شناسی تا هنر و علوم صنعتی را به خدمت می گیرند تا نظام تغذیه بشر را ساماندهی کنند. هنر را در تغذیه ضرب کردند و هنر ایجاد إشتها درست شد.
توجه کنید به اینهاییکه شهر بازی درست می کنند مثل اعتکاف، از این در داخل می شوی تا از آن در بیایی بیرون سه روز طول می کشد که الان در اروپا هست. نمونه اش را در همینجا هم می بینید که اتفاقا در شهر های مذهبی ما مثل مشهد می سازند، مثل این پدیده ای که دارند می سازند که انواع دعوت به دنیا و یک سیاحت را در کنار سفر مذهبی درست می کنند. یا مثلا در قم می خواهند شهر فرودگاهی درست بکنند و توجیه شان هم این است که چقدر مردم قبرستان ببینند و زیارت کنند؟ کمی هم شاد باشند. ببینید شیطان با این کار ها تمام نیروهای خودش را «هم افزائی» کرده و با این دنیای مدرن چگونه تحریک شهوت ها را وسعت داده و به تخصص تبدیل کرده. یعنی شما به طور تخصصی می نشینید و در موردش صحبت می کنید که گفتم مثلا تحریک شهوت اشتهاء که به "هنر ایجاد اشتها" از آن تعبیر می کنند و خیلی چیزهای دیگر. مثلا برای اینکه یک رستوران سر راهی بزند چقدر مطالعات اجتماعی پیشرفته و پیچیده می کند از مطالعات راههای ارتباطی کشور که چقدر رفت و آمد اینجا صورت می گیرد تا اینکه مثلا مردم قم که از اینجا عبور می کنند اصلا آدم هایی هستند که اینجا بیایند یا نه؟ و چگونه آنها را تحریک کنیم تا به اینجا بیایند. و همین امور در فروشگاه های زنجیره ای و خیلی چیزهای دیگر می بینید.
بعد رابطه ی این الگوی تغذیه را با الگوی تفریح ملاحظه می کنند و هم چنین تناسب بین اشتغال و تغذیه را هم می بینند و مثلاً«فست فود» ها را راه می اندازند؛ در شهری که همه تک شغلی هستند و خانم ها بیشتر، خانه دار هستند هیچ وقت فست فودها در آنجا رشد نمی کند ولی وقتی همه چندشغله هستند و خانم ها همه سر کار هستند خب پیداست که فست فودها مشتری دارد.ببینید یک موضوع بسیار کوچک مثل تغذیه را چگونه تبدیل می کنند به یک موضوع بسیار پیچیده. همین برنامه ی تغدیه مشکلات و بیماری های روانی ای را در فرد و جامعه پدید می آورد که روانشناسی و جامعه شناسی پشتیبان این برنامه ی تغذیه ای ساخته می شود. همه گی بر محور کفر و دنیا طلبی. واقعا تغذیه این همه علوم پشتیبان نیاز دارد؟ یک دیوانه سنگی در چاه می اندازد هزار تا عاقل باید بیایند درش بیاورند!
کاری که اینها کرده اند آن است که آرام آرام یک سبک های زندگی ساده را با دانش پشتیبان با تکنولوژی پشتیبان به یک الگوی پیچیده همه جانبه تبدیل کردند؛ و مثلاً اینها مسافرت را به صنعت پیچیده توریسم تبدیل کردند. الگوی پوشاک، الگوی مسکن، الگوی شهرسازی، الگوی تفریح، الگوی اشتغال، الگوی تحصیل، الگوی ازدواج و سایر الگوها هم همین روند را طی کرده است؛ یعنی همه را پیچیده کردند و همه ی این مجموعه های پیچیده را درون یک مجموعه بزرگتر پیچیده، هم افزا و هماهنگ کردند و نامش را «الگوی توسعه» گذاشتند و کشورها را به کشورهای توسعه یافته، در حال توسعه و عقب مانده تقسیم کردند؛ یعنی یک تحقیر و تجلیل هم پشت سر آن قرار دادند تا همه ملت ها را دنبال سر خود راه بیندازند. آنها وقتی طراحی سبک زندگی را در مقیاس الگوی توسعه فراگیر می کنند اول این سبک های ساده را به یک آیین پیچیده تبدیل می کنند و این آیین های پیچیده را در الگوهای به هم پیوسته در یک «شبکه ی هم افزا» قرار می دهند؛ پشتیبان این شبکه چیست؟ ایدئولوژی و فلسفه مادی. معبرش کجاست؟ دنیا. در این صورت، یک جامعه جهانی به وجود می آید که معبدش دنیاست و دنیا پرستی می کند.
در هیچ برهه ای از تاریخ نبوده است که شیطان اینقدر شیطنت بتواند بکند. امروزه شیطان برای شیطنت هایش ادبیات پشتیبان در تمام سطوح مثل سیاسی و اقتصادی و ... درست کرده است و آن ها را با هنر ضرب کرده است.
سکولاریزم یعنی همین؛ یعنی تفکیک بندگی و زندگی. البته اصل بندگی، تعطیل نشدنی است اگر بندگی خدا پذیرفته نشد، بندگی هوا و بندگی شیطان خواهد بود؛ « أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ ». وقتی زندگی را از بندگی خدا جدا کردید مردم « عَبِیدُ النَّارِ » و بنده دنیا و بنده شیطان، « ألّا تَعبُدُ الشّیطان » می شوند. وقتی باب امیرالمؤمنین (ع) را بستید، شریک برای خدا درست می شود و بت پرستی به پا می شود « أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُواْ نِعْمَةَ اللّهِ کُفْرًا وَأَحَلُّواْ قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ. جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ. وَجَعَلُواْ لِلّهِ أَندَادًا لِّیُضِلُّواْ عَن سَبِیلِهِ ».
ـ جریان سکولاریست های مسلمان؛ بزرگ ترین انحراف دنیای اسلام
با توجه به آنچه گفته شد الگوی توسعه مدرن، پیچیده ترین لایه حجابی است که در مقابل اسلام و عصر ظهور تولید شده است و لذا به گمان ما در درون دنیای اسلام، اگر بخواهیم یک طبقه منحرف نام ببریم که حقیقتاً انحراف از اسلام و انحراف از عصر ظهور ایجاد می کنند سکولاریست های مسلمان هستند. سکولاریست های مسلمان امروز در کنار یهود و نواصب (که این تمدن روی دوش آنهاست) در مقابل عصر ظهور صف آرایی کرده اند و جبهه ای بر علیه حق و اهل بیت (ع) به وجود آورده اند. اینها که دنبال جدا کردن زندگی از بندگی بودند و خودشان را روشن فکرترین طبقه به حساب می آوردند با وهابی های مرتجع همدست شده اند و بر علیه ـ به قول خودشان هلال شیعی - مشترکاً دست به اقدام می زنند. هیچ انحرافی (انحراف از از عصر ظهور) در دنیای اسلام بدتر از اشاعه جریان تجدّد و بازسازی و اصلاحات بر محور تجدّد (که فرهنگ و اخلاق کشور ما و دنیای اسلام را در اخلاق دنیا پرستی غرب منحل می کند) نیست. محور درگیری ما در حرکت به سمت ظهور، اینجاست.