گفتارهای عاشورایی (11)
- يكشنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۱، ۰۴:۴۷ ب.ظ
- ۰ نظر
مطلب یازدهم
سبک زندگی مدرن، بزرگترین حجاب عصر ظهور (1)
مقدمه
در جلسات گذشته اشاره کردیم که عصر ظهور، عصر ویژه ای است که همه تلاش انبیاء و اوصیای آنها و اولیای الهی معطوف به آن عصر بوده و محور تحقق آن دوران هم، وجود مقدس حضرت بقیه الله (ع) و خلیفه تام خداست و ما همه مهمان این سفره هستیم. هم چنین گفتیم که انتظار یک عمل در عرض سایر اعمال نیست بلکه یک رویکرد جاری در همه زندگی ماست و باید همه ابعاد زندگی را بپوشاند.
ـ انتظار، رویکرد ارتقاء «توحید، ولایت و شریعت» در جامعه است
انتظاری که ما باید دنبال کنیم یک انتظار صرفاً با رویکرد فقهی نیست. برخی گاه دین را در فقه احکام خلاصه می کنند و می گویند اگر حکومتی دینی باشد باید احکام شریعت، عملی شود. این حرف، درست است و حکومت دینی هم باید حکومتی باشد که در آن، احکام و فروع، اقامه شوند؛ « الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاة ». ولی این کافی نیست؛ چون دین، خلاصه در فروع و احکام و شریعت نمی شود بلکه باطن دین، ولایت حقه هست که وقتی محقق شد همه خیرات و اخلاق کریمه، ساری و جاری خواهند شد و شریعت، اقامه شده و جامعه، زنده به حیات طیبه می شود؛ و بالاتر از آن، حقیقت توحید محقق می شود. لذا مأموریت اصلی حکومت دینی اقامه توحید است و بعد هم اقامه ولایت است (که طریق تحقق و ادامه توحید است) و در ادامه به جریان شریعت می رسد. انبیاء هم وقتی می آمدند آغاز دعوتشان به شرایع نبوده، به « قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا » بوده است؛ گرچه بعداً همین توحید را تفصیل می دادند. این شرایع هم چیزی جز توحید نیست؛ یعنی نماز و روزه و حج و زکات، و به طور کلی انجام محرمات و ترک واجبات، چیزی جز مناسک بندگی و مناسک توحید نیست.
بر این اساس، رویکرد ما به حکومت دینی و به دوره ظهور نباید صرفاً یک رویکرد فقهی باشد، بلکه باید اصول و فروع را با هم ببینیم. مثلاً ما وقتی می خواهیم یک حکومت دینی را ارزیابی کنیم که آیا توفیق داشته است یا خیر، ابتدا باید ببینیم که چقدر موازنه قدرت را به نفع اسلام تغییر داده و پرچم اسلام را در عالم برافراشته و یاد خدای متعال و مکتب اهل بیت (ع) را احیاء کرده است و در ادامه، تحقّق یا عدم تحقق فروع را هم ارزیابی کنیم؛ چون اگر حکومتی دینی باشد حتماً باید آرام آرام مجاری تحقق احکام را هم فراهم کند. در رویکرد انتظار، باید دنبال جامعه ی منتظری باشیم که در آن، هم اصول و هم فروع رشد کرده باشد. جامعه دینی و جامعه منتظر، جامع و دربردارنده توحید، ولایت و شریعت است؛ یعنی جامعه منتظر، جامعه توحیدی و ولایی و فقهی است.
ـ انتظار یعنی نصرت جمعی و تاریخی امام (عج) در بنای کاخ عظیم ظهور
رویکرد انتظار نباید صرفاً رویکرد فردی باشد. انتظار باید یک رویکرد جمعی باشد و حقیقت جمعی ما یک حقیقت منتظر باشد؛ یعنی باید اجتماع قلوب بر مطالبه ظهور واقع شود؛ نه اینکه صرفاً افراد (به صورت جزایر مستقل) بخواهند منتظر باشند. ما جامعه منتظر می خواهیم نه صرفاً فرد منتظر. و بلکه انتظار باید یک انتظار تاریخی باشد یعنی انتظار، یک پرستش تاریخی و عبادت تاریخی است که همه ما در آن نقش ایفا می کنیم.
بنای عصر ظهور، بنایی نیست که یک نسل بتواند آن را اقامه اش کند. نسل ها می آیند هر کدام یک سنگ بنایی می گذارند و سپس، معماری می شود و در عصر ظهور به وسیله حضرت، تام و تمام می شود« وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ ». همه انبیاء (ع) و همه معصومین (ع) و بلکه همه آحاد جامعه موحدین، در این عبادت عظیم شریکند؛ یعنی همه به اندازه خودشان می خواهند کاری کنند که آن دولت اقامه شود. البته پیداست سهم اصلی از آنِ امام (ع) است ولی به اندازه ای که به ما مشارکت دادند می توانیم در این بنای رفیع کاخ عصر ظهور حضور داشته باشیم. بنای عظیم عصر ظهور که کاخ رفیع عبادت است و توحید در آن محقق می شود، بنایی است که همه تاریخ در آن مشارکت دارند و هم افزایی می کنند. انسان و جامعه ی منتظر، آن انسان و جامعه ای است که سهم خود را در بنای تاریخی عصر ظهور ایفا می کند و یک عبادت مشاع تاریخی و همدلی، همفکری و همکاری بزرگ یک جبهه عظیم تاریخی را رقم می زند؛ در این جبهه، همه در ثواب هم شریک هستند و کارِ هم را دوست دارند و دشمنان را طرد و لعن می کنند.
این تاریخ عظیمی که به سمت ظهور دارد حرکت می کند پرچم دارانی دارد که پرچم داران تاریخی اند؛ یعنی مربوط به یک دوران نیستند؛ مثل انبیاء اولوالعزم (ع) و ائمه هداة معصومین (ع) که یک دوران تاریخی را معماری می کنند و به سمت ظهور، سوق می دهند. بنابراین، افعالی که معطوف به عصر ظهور انجام می گیرد، یکسان نیستند یک سری افعال، مثل عاشورا، تاریخ سازند، یک سری افعال در مقیاس رهبری اجتماعی است که یک سهم از مدیریت و ولایت حقه تاریخی است. سهم عده ای هم پایین تر است و به اندازه خودشان در این عبادت تاریخی شریکند. در این حرکت تاریخی، انسان ها در عبادت معصوم (ع) شریک می شود. یکی از بزرگان می فرمود آن چیزی که اصحاب سیدالشهداء (ع) را خیلی ممتاز کرده این است که آنها با امام حسین (ع) در این فعل عظیم شریک شدند؛ « السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَوْلِیَاءَ اللَّهِ وَ أَحِبَّاءَهُ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَصْفِیَاءَ اللَّهِ وَ أَوِدَّاءَهُ السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَنْصَارَ دِینِ اللَّهِ ...». در دعای عهد هم آمده است: « اللّـهُمَّ اجْعَلْنی مِنْ اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِهِ ». پس، ما می توانیم یک کاری بکنیم که ناصر حضرت در بنای دوران عصر ظهور شویم. انتظار یعنی نصرت حضرت در اقامه عصر ظهور.
ـ تاریخی بودن عصر ظهور و تاریخی بودن حجاب عصر ظهور
تحقق عصر ظهور موانعی دارد. همان گونه که خود عصر ظهور یک بنای رفیع تاریخی است مانع آن هم یک بنای تاریخی است. حجاب عصر ظهور، یک حجاب ساده نیست. قرآن همان طور که که اصل ظهور را با شکوه و عظمت بیان می کند، مقابل آن را هم، یک تَفَرعُن پیچیده می داند. « وَ کَذلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوّاً شَیَاطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ » حضرت، شیاطین انسی و جنی داشتند که به خیال خودشان، کارهای حضرت را رصد می کردند و محورشان خود ابلیس است! اینها می خواستند مردم را از اطراف معصومین (ع) پراکنده کنند؛ « لَاَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقیمَ ». پس، دستگاه باطل و حجاب عصر ظهور را یک حجاب ساده نبینیم. این حجاب، همانی است که در قرآن از آن تعبیر می شود به: « أوْ کَظُلُمَاتٍ فِی بَحْرٍ لُّجِّیٍّ یَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ ». این طرف، آیه نور است آن طرف، آیه ظلمات است.
البته در عین این که قرآن این دستگاه را خیلی وسیع و گسترده مطرح می کند و دورانش را هم خیلی تاریخی تر و طولانی تر از این دنیا (و از ماجرای درگیری جهل با عقل و شش هزار سال عبادت ابلیس) معرفی می کند، جبهه باطل را در مقابل اولیای الهی، خیلی کوچک می داند؛ در مجموع با همه وسعت با همه گستردگی با همه شیطنت و ملعنتی که دستگاه باطل دارد قرآن می فرماید: « فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاءً ». گاهی از آن تعبیر می کند به: « یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ »، یا « إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا » و یا « إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفًا ». یعنی همه شیطنت های دستگاه فراعنه، در مقابل تدبیر اولیاء حق و در مقابلامیرالمؤمنین (ع) (نه در مقابل ما) هیچ است و ما باید برای رهایی از فتنه های طواغیت، به این آستان پناه ببریم؛ « اِنَّما مَثَلُ اَهْلِ بَیْتى فیکُمْ کَمَثَل سَفینَةِ نوحٍ علیهالسلام مَنْ دَخَلَها نَجا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْها غَرِقَ ». در مقابل این فتنه های عظیم یک پناهگاه بیشتر نیست: « إنَّ الُحُسَین مِصباحُ الهُدی وَ سَفینةُ النِّجاة ». عبور از این دریای مواج طوفانی ظلمانی با این کشتی و با این چراغ ممکن است.