رهروان اندیشه انقلاب اسلامی

پایگاه علمی-تحلیلی رهروان اندیشه انقلاب اسلامی _ _ _ {انتشار آزمایشی}

رهروان اندیشه انقلاب اسلامی

پایگاه علمی-تحلیلی رهروان اندیشه انقلاب اسلامی _ _ _ {انتشار آزمایشی}

رهروان اندیشه انقلاب اسلامی

عصر گذار؛ عصر انتظار است. حرکت تاریخی جامعه شیعیان در دوران انتظار، صیرورت و گذار به یک جامعه عالی است که اراده معصوم علیه السلام در تمام شؤون آن جاری شده باشد. و تا جامعه شیعه خود را به یاران سیدالشهداء علیه السلام نزدیک نکند و همچون عبد امام صادق علیه السلام نگردد؛ امام زمانمان ظهور نخواهد کرد.

پس این ما هستیم که باید عوض شویم؛ تغییر کنیم؛ متعالی گردیم؛ به سمت امام علیه السلام حرکت کنیم. ما باید دگرگون گردیم. عصر گذار؛ یعنی همین!

امام ره به ما آموخت انتظار تنها در مبارزه است، و این بدین معناست که وظیفه ما در دوران انتظار فعال بودن و درگیری با جبهه باطل است نه منفعل بودن و انزوا!
حقیقت آن است که جامعه ی منتظر شیعه در دوران غیبت وظیفه ای بس سنگین بر عهده دارد و آن زمینه سازی ظهور آن حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف است. در باب مؤلفه های زمینه سازی توسط علماء سخنان زیادی گفته شده است که شامل ابعاد مختلفی از معیار ها همچون تربیت 313 یار، ایجاد پایگاه قدرت شیعیان، افزایش اسلام خواهی درسطح جهانی، به اضطرار رسیدن مؤمنین در نیاز به امام و ... خواهد بود که می توان همه آنها را در یک گذاره از زبان رهبر معظم انقلاب اسلامی خلاصه کرد:
»»»»»»»»"تمدن نوین اسلامی"««««««««

گفتارهای عاشورایی (15)

مطلب پانزدهم

بلا کِشی سید الشهداء علیه السلام؛ منبع جوشش رحمت رحیمیه ی الهی

مقدمه

عرض کردیم که رحمت های خدای متعال به دو قسم تقسیم می‌شود: رحمت های رحمانیه خدای متعال که همه مؤمنین و کافرین را در بر می‌گیرد و شرط این رحمت، ایمان و معرفت و محبت نیست. و رحمت های رحیمیه که مختص اهل ایمان و مطیعین و خاشعین است؛ به اندازه ای که وارد وادی ایمان می‌شوند و قدم به وادی هدایت می‌گذارند درهای آن رحمت به رویشان گشوده می‌شود. حقیقت ولایت و ایمان از رحمت های رحیمیه است. « کَتَبَ فی‏ قُلُوبِهِمُ الْإیمانَ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ »  سوره مجادله/22 [خداوند نوشته است در قلبهایشان ایمان را و آنها را به روحی از خودش مؤید گردانیده است] و « أنْزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ » سوره فتح/4 [و نازل کرد سکینه و آرامش را بر قلبهای مؤمنین] و ... .

همه این رحمت ها و محبت هایی که در عالم بین مخلوقات می‌بینیم، یا جلوه رحمت رحمانیه و یا جلوه رحمت رحیمیه خداست. با نگاه توحیدی، اگر دوستی به شما ملاطفت می‌کند یا مؤمنی، محبت ایمانی به دوست خودش دارد و همه محبت هایی که شامل حال ما می‌شود، حتی اگر جمادات، تعاطفی با ما دارند جلوه ای از رحمت خداست.

ـ امام (ع)؛ رشته پیوسته و جاری رحمت الهی در عوالم

سرچشمه رشته رحمت، کلمه تامه رحمت و معدن الرحمه، یعنی امام (ع) است و که همه محبت های الهی به مخلوقات از این معدن الرحمه جاری می‌شود. امام رشته رحمتی است که هیچگاه بین ما و خدای متعال قطع نمی شود و این طور نیست که یک جایی، امام (ع) رابطه رحمت خود را با مؤمنین قطع کند و یا آن فیض عامی که باید به همه بندگان خدا برساند را منع کند. فیض عام آنها جاری است و فیض خاصش هم تابع درجات ایمان است. امام رضا (ع) فرمودند: « الْإِمَامُ الْأَنِیسُ الرَّفِیقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِیقُ وَ الْأَخُ الشَّقِیقُ وَ الْأُمُّ الْبَرَّةُ بِالْوَلَدِ الصَّغِیرِ » اصول کافی/ج1/ص489/ح527 . [إمام رفیق امین است و پدری مهربان و برادری دلسوز و همچون مادری مهربان نسبت به فرزند کوچکش]

بعضی از جلوه های رحمت الهی که در عالم هست مستدام نیستند به دلیل این که مخصوص یک نشئه هستند و در نشئات دیگر، نیازی به آن جلوه های رحمت نیست؛ لذا خدای متعال این بساط رحمت را جمع می‌کند و سفره دیگری گشوده می‌شود « یوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ. وَأُمِّهِ وَأَبِیهِ. وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ » و « الْأَخِلَّاء یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ » سوره زخرف/68 [در آن روز دوستان، دشمن یکدیگرند] و «یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَ لَا بَنُونَ. إِلَّا مَنْ أَتَی اللَهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ » سوره شعراء/88 [روزی که هیچ مال و فرزندی کسی را سود نمی رساند. مگر کسی که با قلب سلیم پیش خدا می آید] و ... برخی در اینجا « إِلَّا » را استثناء منقطع گرفته اند ولی اینطور نیست؛ استثناء متصل است. قلب سلیم قلبی است که وقتی به ملاقات پروردگارش می‌رود خالی از شرک است.

اما امام (ع) آن رشته محبت پیوسته و جاری خدای متعال در همه عوالم است؛ « الرّحْمَةِ الْمَوصُولَة » است؛ لذا هم در دنیا هم در برزخ و هم در قیامت و هم در عوالم بعدی هست. در روز قیامت، وقتی کار دشوار می‌شود و همه غرق عرق می‌شوند، پیش یک یک انبیاء (ع) می‌آیند و کمک می‌خواهند. حضرت آدم (ع) ارجاع به حضرت نوح (ع) می‌دهند و جناب نوح (ع) به ابراهیم خلیل (ع)، تا می‌رسند به وجود مقدس نبی اکرم (ص)‌. نبی گرامی اسلام (ص) وقتی آن وضعیت سنگین محشر را می‌بینند مقابل « باب الرحمن » می‌آیند و به سجده می‌افتند. خدای متعال می‌فرماید برخیزید و هرکه را می‌خواهید دستگیری کنید؛ یعنی به ایشان اجازه می‌دهند تا گره به دست ایشان باز شود. این معنی رحمت خاص خدای متعال است که در قیامت هم برقرار است.

در ذیل این آیه شریفه « وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَندَادًا یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ » سوره بقره/165 [و از مردم کسانی هستند که از غیر خدا کمک می خواهند و آنها را چنان دوست دارند که مثل حبّ به خدا و کسانی که ایمان آورده اند خدا را بیشتر دوست می دارند]. روایاتی وارد شده که فرموده اند: « هم‏ أولیاء فلان و فلان و فلان اتخذوهم أئمة من دون الإمام الذی جعل الله للناس إماما » تفسیر عیاشی/ج1/ص72 [آن اولیاء فلانی و فلانی و فلانی هستند إشاره به ابوبکر و عمر و عثمان مردم اینها را امام خودشان گرفتند و کنار گذاشتند امامی را که خداوند قرار داده بود آن را امام برای مردم]. بعد خدای متعال می‌فرماید: « وَلَوْ یَرَى الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ. إذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُواْ مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُواْ وَرَأَوُاْ الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الأَسْبَابُ » سوره بقره/165 [و هنگامی که این ظالمین ببینند عذاب الهی را در می یابند که قدرت برای خداست و هرآینه خداوند به سختی عقوبت می کند. آن گاه که تبعیت شده گان از تبعیت کنندگان خود دوری می جویند و پیوند میانشان گسسته گردد]. آن ائمه ای که اینها از آنها تبعیت کردند و آنها را شریک خدا قرار دادند و به جای خدا دوستشان داشتند، آن انداد از اینها تبری می‌جویند و عذاب جاری می‌شود و ائمه جور و تابعینشان، عذاب را مشاهده می‌کنند و آن روابط قطع می‌شود. روایاتی در ذیل این آیه وارد شده است و در یک مورد آمده است [1]روز قیامت، منادی از باطن عرش الهی ندا می‌دهد « أین خلیفة الله فی أرضه؟ » جناب داوود برمی‌خیزند. منادی ندا می‌دهد که شما خلیفه روی زمین بوده اید ولی این جا شما مقصود نیستید. دوباره منادی از باطن عرش ندا می‌دهد « أین خلیفة الله فی أرضه؟ ». آن وقت امیرالمؤمنین (ع) برمی‌خیزند. بعد ندا می‌آید هر کسی که در دنیا از ایشان پرتو گرفته و استضائه به ایشان کرده و از نور ایشان برخوردار شده، در آخرت هم دنبال امیرالمؤمنین (ع) حرکت کند. همه مؤمنین اولین و آخرین، دنبال حضرت حرکت می‌کنند؛ ایشان، امیرِ مؤمنین اولین و مؤمنین آخرین است. حضرت همه را تا مقاماتشان در بهشت همراهی می‌کنند و بار همه را به دوش می‌کشند. بعد از این که حضرت، اتباع خودشان را سامان می‌دهند، آن وقت منادی ندا می‌دهد بقیه هم دنبال ائمه خودشان بروند! وقتی بقیه سراغ ائمه خودشان می‌روند « إذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُواْ مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُواْ »، آنها از تابعین تبری می‌جویند ومی‌گویند: ما بار شما را نمی توانیم بکشیم، بیخود دنبال ما آمدید! پس، آن رشته رحمت که اگر کسی به آن گره بخورد در صحنه های سخت قیامت هم قطع نمی شود، وجود مقدس امام (‌ع) است؛ کما این که رحمت خدای متعال هیچ گاه قطع نمی شود

به ما دستور دادند که شما هم به این رشته گره بخورید و پیوند خودتان را با این رشته قطع نکنید. اگر می‌خواهید به رحمت خدای متعال راه پیدا کنید حتماً باید به این رشته پیوند بخورید و اگر رابطه خودتان را با این رشته قطع کردید آن گاه همه هدایت خدای متعال از شما رو بر می‌گرداند

ـ فسق یعنی شکستن پیمان ولایت و انقطاع از رشته رحمت

فاسق حقیقی آن کسی است که حقیقت وجود و حقیقت اختیارش، از دایره عهد ولایت و این رشته رحمت خارج است. « الَّذِینَ یَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ » سوره رعد/25 [کسانی که پیمان با خدا را شکستند بعد از میثاقشان و قطع کردند چیزی را که خداوند امر کرده بود به اینکه وصلش کنید]. فسق در قرآن یعنی قطع این رشته. هرچند فسق در قرآن، فقط یک معنا ندارد، ولی این قاعده کلی هست که فاسق در قرآن یعنی آن کسی که عهدش را با خدا زیر پا گذاشته و از رشته ای که باید به او پیوند می‌خورد جدا شده است. در روایات آمده است: این عهد، همان پیمان ولایت امیرالمؤمنین (ع) است که خدای متعال از همه مؤمنین و موحدین گرفته ‌است. آنهایی که این پیمان ها را بسته اند بعد این پیمان ها را نقض می‌کنند و رشته ای که خدای متعال فرموده باید به او پیوند بخورید، قطع می‌کنند، فاسق هستند. آنهایی که این عهد را نقض نمی کنند و این رشته را قطع نمی کنند، فاسق نیستند. در روایات آمده که به حضرت موسی ابن جعفر (ع)‌ عرض کردند: بعضی از شیعیان شما گناهانی انجام می‌دهند؛ آیا ما بگوییم اینها فاسقند؟‌ فرمود: نگویید اینها فاسقند. اینها فاسق العملند ولی طیب الروح اند.[2] یعنی اگر روح از محیط این عهد خارج نشده و پیوندش با این رشته رحمت الهی و این عروة الوثقای الهی برقرار است، فاسق نیست. البته اگر گناهی کرد این گناه، متصل به امام (ع) نیست؛ چون این گناه، خروج از محیط ولایت و خروج از عهد الهی است و رشته متصل به رحمت نیست

اگر کسی فاسق شد، قرآن که کتاب هدایت خداست و خدای متعال بر آن نورانی کردن بشر فرستاده « کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ » سوره ابراهیم/1 [کتابی که نازل کردیم ما آن را به سوی تو تا خارج کنی مردم را از ظلمات به سمت نور]، او را اضلال می کند. « وَ ما یُضِلُّ بِهِ اِلَّا الْفاسِقینَ» سوره بقره/26 [بلکه تنها فاسقان را گمراه می کند]. این اضلال از آن اضلال های ستودنی است. در زیارت های سیدالشهداء (ع)‌ دیدید مکرر آمده که: « الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ النَّارَ مَثْوَاهُمْ ». ‌به تعبیر دیگر، هر کسی به سمت امام (ع) برود و رشته اش را با او برقرار کند با این کتاب، از ظلمات به سمت نور خارج می شود. اما اگر عهد بشکند و رشته رحمت را بگسلد و فاسق شود، این کتاب آسمانی، عامل ضلالت او خواهد بود؛ یعنی این آدم، کتاب خدا هم به درد او نمی خورد و او را اضلال می‌کند.


[1]   الأمالی (للمفید) ص 285: إذا کان یوم القیامة نادى مناد من بطنان العرش: أین خلیفة الله فی أرضه؟ فیقوم ّ داود النبی علیه السلام فیأتی النداء من عند الله عز و جل: لسنا إیاک أردنا و إن کنت لله ّ تعالى خلیفة ثم ینادی ثانیة: أین خلیفة الله فی أرضه، فیقوم أمیرالمؤمنین علی بن ّ أبی طالب علیه السلام فیأتی النداء من قبل الله عز و جل: یا معشر الخلائق هذا علی بن ّ أبی طالب خلیفة الله فی أرضه و حجته على عباده، فمن تعلق بحبله فی دارالدنیا ّ فلیتعلق بحبله فی هذا الیوم یستضئ بنوره و لیتبعه إلى الدرجات العلی من الجنات ّ قال: فیقوم الناس الذین قد تعلقوا بحبله فی الدنیا فیتبعونه إلى الجنة، ثم یأتی ّ النداء من عند الله جل جلاله: ألا من ائتم بإمام فی دار الدنیا فلیتبعه إلى حیث ّ یذهب به، فحینئذتبرأ الذین اتبعوا من الذین اتبعوا و رأوا العذاب و تقطعت ّ بهم الاسباب و قال الذین اتبعوا : لو أن لنا کرة فنتبرأ منهم کما تبرؤوا منا کذلک ّ یریهم الله أعمالهم حسرات علیهم و ما هم بخارجین من النار.

[2]  ـ بحار الانوار/ج27/ص137 : زَیْدِ بْنِ یُونُسَ الشَّحَّامِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ مُوسَى ع الرَّجُلُ مِنْ مَوَالِیکُمْ عَاصٍ یَشْرَبُ الْخَمْرَ وَ یَرْتَکِبُ الْمُوبِقَ مِنَ الذَّنْبِ نَتَبَرَّأُ مِنْهُ فَقَالَ: تَبَرَّءُوا مِنْ فِعْلِهِ وَ لَا تَتَبَرَّءُوا مِنْ خَیْرِهِ وَ أَبْغِضُوا عَمَلَهُ فَقُلْتُ یَسَعُ لَنَا أَنْ نَقُولَ فَاسِقٌ فَاجِرٌ فَقَالَ لَا الْفَاسِقُ الْفَاجِرُ الْکَافِرُ الْجَاحِدُ لَنَا وَ لِأَوْلِیَائِنَا أَبَى اللَّهُ أَنْ یَکُونَ وَلِیُّنَا فَاسِقاً فَاجِراً وَ إِنْ عَمِلَ مَا عَمِلَ وَ لَکِنَّکُمْ قُولُوا فَاسِقُ الْعَمَلِ فَاجِرُ الْعَمَلِ مُؤْمِنُ النَّفْسِ خَبِیثُ الْفِعْلِ طَیِّبُ الرُّوحِ وَ الْبدن. [زید بن یونس گفت : به امام موسی کاظم گفتم : مردی است از متولیان به ولایت شما که گناه کار است، شراب می خورد و هر گناهی را انجام می دهد. آیا از او دوری بجویم؟ امام موسی کاظم علیه السلام فرمودند : از فعلش تبری بجویید نه از خوبی هایش و ناراحت شوید از عملش. گفتم : می شنود که ما می گوییم فاسق و فاجر است. حضرت فرمودند : کسی که فاسق و فاجر و کافر و جاحد است با ما نیست و با دوستداران ما هم نیست، خداوند إبا دارد از اینکه دوستداران ما فاسق و فاجر باشند اگر چه عمل ما را انجام دهند. اما به چنان فردی بگویید فاسق العمل و فاجر العمل. کسی که نفس و روحش مؤمن است ولی فعلش خبیث و زشت است. اما روح و بدن اینها طیّب و پاکیزه است]

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی