گفتارهای عاشورایی (3)
- پنجشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۱، ۱۰:۰۲ ب.ظ
- ۱ نظر
مطلب سوم
حقیقت تحول عصر ظهور در نگاه قرآنی
انتظار فرج که افضل اعمال و عبادات امت نبی اکرم (ص) است، واقعه بسیار عظیمی است که در آیات و روایات فراوانی از آن بحث شده است. قرآن، این کتاب الهی که گاه مسئله خلقت و سرنوشت همه عوامل را در یک جمله بیان می کند، در مواقف متعددی با بیانات بسیار نورانی از این حادثه عظیم صحبت کرده است که به چند نمونه اشاره می شود:
« وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ ».
مسئله ای که قران تحت عنوان ظهور بیان می کند، مسأله امامت مستضعفین است که در روایات به ائمه تفسیر شده است.
ـ « وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الأَْرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً».
وعده قطعی الهی به همه مؤمنین و اولیاء و انبیاء در طول تاریخ این است که آنها وارثان خلافت الهی بر روی زمین خواهند بود. به مقام مکنت از آن دینی می رسند که خدای متعال آن دین را پسندیده است. دین مرضی خدای متعال که فرمود: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُم الإِسْلاَمَ دِینًا» ، اسلامی است که رکن آن، ولایت ائمه (ع) است. آنهایی که در عصر ظهور هستند از دریافت این دین، متمکن می شوند و خوف و نگرانی ها از آنها برداشته می شود. در آن عصر، وادی ایمن برای بندگی، آماده می گردد، بساط شرک در عالم جمع می شود؛ تا وقتی که دستگاه اولیای طاغوت در عالم کار می کند، این شرک هست؛ این دستگاه در عصر ظهور جمع می شود.
ـ « یرِیدُونَ لِیطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ یُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ».
جبهه باطل و پرچمداران آنها می خواهند نور خدا را خاموش کنند. اما برخلاف همه تهدیدها، نقشه ها و امدادی که می شوند، خداوند متعال همه آن سر و صداها را در یک کلمه به شکل خلاصه می فرماید که: «یک بازدم» بیش نیست. آنچه اراده الهی بر آن تحقق گرفته، آن است که این نور در عالم جریان یابد و به اتمام برسد. در روایات آمده: « یرِیدُونَ لِیطْفِؤُوا ـ ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام ـ بِأَفْوَاهِهِمْ» . «نور» یعنی «الامامة» و آنچه در عصر ظهور تجلی پیدا می کند، امام و نور امام است.
ـ « هُوَ الَّذی اَرْسَلَ رَسُولَهُ بالْهُدی و دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرهُ عَلی الِّدینِ کُلّه» .
در روایت آمده است که: «هو الذی أمر رسوله بالولایة لوصیه والولایة هی دین الحق». خداوند نبی اکرم (ص) را مأمور کرده که این ولایت را در عالم دنیا بیاورد – که حضرت در غدیر آن را به انجام رساندند- تا این باب برای همه به سوی ملکوت و غیب عالم گشوده شود. آنچه در عصر ظهور واقع می شود، ولایت و نورانیت امام است.
ـ « وَأَشْرَقَتِ الأرْضُ بِنُورِ رَبّهَا» .
در عصر ظهور زمین با نور پروردگار روشن می شود. در روایات تأکیده شده است که این مربوط به عصر ظهور است. « إذًا اسْتَغْنَی النَّاسُ عَنْ ضَوْءِ الشَّمْسِ وَ نُورِ الْقَمَرِ وَ یَجْتَزِءُونَ بِنُورِالإمامِ». آن قدر عالم نورانی می شود که مردم از نور ماه و خورشید بی نیاز می شوند؛ چنانچه روشنایی بهشت از تجلیات وجود مقدس امیرالمؤمنین (ع) است.
ـ « اعْمَلُوا اَنَّ اللهَ یُحْیِّ الْأرْضَ بَعْدَ مَوْتِها».
همان گونه که زمین در پاییز می میرد و در بهار با بارش باران و رحمت الهی زنده می شود، در دوره ظهور وقتی حقیقت ولایت تنزل پیدا می کند همه زنده می شوند. البته « موتُ الارضِ موتُ اهلِها و الکافرُ میتٌ» ، یعنی مراد از زنده کردن زمین زنده کردن اهل زمین است. در عصر ظهور، ولایت – که سرچشمه حیات است- در زمین جاری می شود؛ «السَّلامُ عَلَیکَ یا عَینَ الْحَیاةِ». هر بهاری، یک تجلی از امام است « وَ أَحْیِ بِهِ الْقُلُوبَ الْمَیْتَةَ» . قلوب مرده با نفس امام زنده می شود. البته آن حیات، حیات دیگری است، لذا همه انبیاء، اصحاب کهف، کسان دیگر مانند حضرت سلمان در عصر ظهور بر میگردند تا بهره مند شوند.
ـ «وَ الَّیْلِ إِذَا یَغْشی. وَ النهَارِ إِذَا تجَلی».
به دنبال شب ظلمانی، در عصر ظهور شمس امام تجلی پیدا می کند و عالم را نورانی می کند.
ـ «وَالشَّمْسِ وَ ضُحَاهَا. وَ الْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا. وَ النَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا».
در روایات ذیل این آیه چنین آمده که حقیقت شمس، وجود نبی اکرم (ص) است. خورشید مَثلی است که اهل دنیا را به درک ممثَّل رهنمون گرداند. (همه عالم مثال است؛ ممثَّلش عالم غیب است). نبی اکرم (ص) شمس همه کائنات است. دین پرتویی است که از ولی کامل. دین پرتویی است از وجود نبی اکرم که بر عالم می تابد و همه را زنده می کند. آن کسی که این شمس را تجلی میدهد، وجود مقدس امام زمان (ع) است.
آنچه در عصر ظهور محقق می شود؛ مدرنیته اسلامی نیست که همین علوم و تکنولوژی را با اخلاق جمع کنند؛ چه آنکه عدل سوسیالیستی یا مکتب رفاه و امثال آن نیست. حرکت عصر ظهور یک تحول عمیق و فرا تمدنی است. «وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ». آن کلمه ی تامه ی خداوند متعال که عین عدل و صدق است، در عصر ظهور تجلی پیدا می کند. عدلی ورای امام نداریم. عدل، تجلی امامت امام در روابط است که در عصر ظهور تحقق می یابد.
بر اساس نگاه قرآنی که اشاره شده، عصر ظهور عصر تجلی نور امام و غلبه بر جریان ظلمات است، عصر غلبه جنود عقل بر جنود جهل و عصر کامل شدن عقول است. (ایمان وزیر این عقل است نه فرع بر علم و محاسبه). در این عصر، آیه نور در عالم دنیا تجسُّد پیدا می کند و متمثّل می شود و بساط جریان آیه ظلمات جمع می شود و حق مطلق فراگیر می شود «جَاءَ الحَقُّ وَزَهَقَ البَاطِلُ» و خلافت کلی الهی بر روی زمین محقق می شود؛ همه با هم با امام، مشغول عبادت هستند. همه حول امام در سجده اند و در همه زندگیشان در نمازند؛ «الَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلاتِهِمْ دَائِمُونَ».