رهروان اندیشه انقلاب اسلامی

پایگاه علمی-تحلیلی رهروان اندیشه انقلاب اسلامی _ _ _ {انتشار آزمایشی}

رهروان اندیشه انقلاب اسلامی

پایگاه علمی-تحلیلی رهروان اندیشه انقلاب اسلامی _ _ _ {انتشار آزمایشی}

رهروان اندیشه انقلاب اسلامی

عصر گذار؛ عصر انتظار است. حرکت تاریخی جامعه شیعیان در دوران انتظار، صیرورت و گذار به یک جامعه عالی است که اراده معصوم علیه السلام در تمام شؤون آن جاری شده باشد. و تا جامعه شیعه خود را به یاران سیدالشهداء علیه السلام نزدیک نکند و همچون عبد امام صادق علیه السلام نگردد؛ امام زمانمان ظهور نخواهد کرد.

پس این ما هستیم که باید عوض شویم؛ تغییر کنیم؛ متعالی گردیم؛ به سمت امام علیه السلام حرکت کنیم. ما باید دگرگون گردیم. عصر گذار؛ یعنی همین!

امام ره به ما آموخت انتظار تنها در مبارزه است، و این بدین معناست که وظیفه ما در دوران انتظار فعال بودن و درگیری با جبهه باطل است نه منفعل بودن و انزوا!
حقیقت آن است که جامعه ی منتظر شیعه در دوران غیبت وظیفه ای بس سنگین بر عهده دارد و آن زمینه سازی ظهور آن حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف است. در باب مؤلفه های زمینه سازی توسط علماء سخنان زیادی گفته شده است که شامل ابعاد مختلفی از معیار ها همچون تربیت 313 یار، ایجاد پایگاه قدرت شیعیان، افزایش اسلام خواهی درسطح جهانی، به اضطرار رسیدن مؤمنین در نیاز به امام و ... خواهد بود که می توان همه آنها را در یک گذاره از زبان رهبر معظم انقلاب اسلامی خلاصه کرد:
»»»»»»»»"تمدن نوین اسلامی"««««««««

گفتارهای عاشورایی (3)

مطلب سوم 

حقیقت تحول عصر ظهور در نگاه قرآنی

انتظار فرج که افضل اعمال و عبادات امت نبی اکرم (ص) است، واقعه بسیار عظیمی است که در آیات و روایات فراوانی از آن بحث شده است. قرآن، این کتاب الهی که گاه مسئله خلقت و سرنوشت همه عوامل را در یک جمله بیان می کند، در مواقف متعددی با بیانات بسیار نورانی از این حادثه عظیم صحبت کرده است که به چند نمونه اشاره می شود:

« وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ ».

مسئله ای که قران تحت عنوان ظهور بیان می کند، مسأله امامت مستضعفین است که در روایات به ائمه تفسیر شده است. 

ـ « وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الأَْرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى‏ لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً».

وعده قطعی الهی به همه مؤمنین و اولیاء و انبیاء در طول تاریخ این است که آنها وارثان خلافت الهی بر روی زمین خواهند بود. به مقام مکنت از آن دینی می رسند که خدای متعال آن دین را پسندیده است. دین مرضی خدای متعال که فرمود:  «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُم الإِسْلاَمَ دِینًا» ، اسلامی است که رکن آن، ولایت ائمه (ع) است. آنهایی که در عصر ظهور هستند از دریافت این دین، متمکن می شوند و خوف و نگرانی ها از آنها برداشته می شود. در آن عصر، وادی ایمن برای بندگی، آماده می گردد، بساط شرک در عالم جمع می شود؛ تا وقتی که دستگاه اولیای طاغوت در عالم کار می کند، این شرک هست؛ این دستگاه در عصر ظهور جمع می شود.

ـ « یرِیدُونَ لِیطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ یُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ».

جبهه باطل و پرچمداران آنها می خواهند نور خدا را خاموش کنند. اما برخلاف همه تهدیدها، نقشه ها و امدادی که می شوند، خداوند متعال همه آن سر و صداها را در یک کلمه به شکل خلاصه می فرماید که: «یک بازدم» بیش نیست. آنچه اراده الهی بر آن تحقق گرفته، آن است که این نور در عالم جریان یابد و به اتمام برسد. در روایات آمده: « یرِیدُونَ لِیطْفِؤُوا ـ ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام ـ بِأَفْوَاهِهِمْ» . «نور» یعنی «الامامة» و آنچه در عصر ظهور تجلی پیدا می کند، امام و نور امام است.

ـ « هُوَ الَّذی اَرْسَلَ رَسُولَهُ بالْهُدی و دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرهُ عَلی الِّدینِ کُلّه» .

در روایت آمده است که: «هو الذی أمر رسوله بالولایة لوصیه والولایة هی دین الحق». خداوند نبی اکرم (ص) را مأمور کرده که این ولایت را در عالم دنیا بیاورد که حضرت در غدیر آن را به انجام رساندند- تا این باب برای همه به سوی ملکوت و غیب عالم گشوده شود. آنچه در عصر ظهور واقع می شود، ولایت و نورانیت امام است.

ـ « وَأَشْرَقَتِ الأرْضُ بِنُورِ رَبّهَا» .

در عصر ظهور زمین با نور پروردگار روشن می شود. در روایات تأکیده شده است که این مربوط به عصر ظهور است. « إذًا اسْتَغْنَی النَّاسُ عَنْ ضَوْءِ الشَّمْسِ وَ نُورِ الْقَمَرِ وَ یَجْتَزِءُونَ بِنُورِالإمامِ». آن قدر عالم نورانی می شود که مردم از نور ماه و خورشید بی نیاز می شوند؛ چنانچه روشنایی بهشت از تجلیات وجود مقدس امیرالمؤمنین (ع) است.

ـ « اعْمَلُوا اَنَّ اللهَ یُحْیِّ الْأرْضَ بَعْدَ مَوْتِها».

همان گونه که زمین در پاییز می میرد و در بهار با بارش باران و رحمت الهی زنده می شود، در دوره ظهور وقتی حقیقت ولایت تنزل پیدا می کند همه زنده می شوند. البته « موتُ الارضِ موتُ اهلِها و الکافرُ میتٌ» ، یعنی مراد از زنده کردن زمین زنده کردن اهل زمین است. در عصر ظهور، ولایت که سرچشمه حیات است- در زمین جاری می شود؛ «السَّلامُ عَلَیکَ یا عَینَ الْحَیاةِ».  هر بهاری، یک تجلی از امام است « وَ أَحْیِ‏ بِهِ الْقُلُوبَ الْمَیْتَةَ» . قلوب مرده با نفس امام زنده می شود. البته آن حیات، حیات دیگری است، لذا همه انبیاء، اصحاب کهف، کسان دیگر مانند حضرت سلمان در عصر ظهور بر میگردند تا بهره مند شوند.

ـ «وَ الَّیْلِ إِذَا یَغْشی. وَ النهَارِ إِذَا تجَلی».

به دنبال شب ظلمانی، در عصر ظهور شمس امام تجلی پیدا می کند و عالم را نورانی می کند.

ـ «وَالشَّمْسِ وَ ضُحَاهَا. وَ الْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا. وَ النَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا».

در روایات ذیل این آیه چنین آمده که حقیقت شمس، وجود نبی اکرم (ص) است. خورشید مَثلی است که اهل دنیا را به درک ممثَّل رهنمون گرداند. (همه عالم مثال است؛ ممثَّلش عالم غیب است). نبی اکرم (ص) شمس همه کائنات است. دین پرتویی است که از ولی کامل. دین پرتویی است از وجود نبی اکرم که بر عالم می تابد و همه را زنده می کند. آن کسی که این شمس را تجلی میدهد، وجود مقدس امام زمان (ع) است.

آنچه در عصر ظهور محقق می شود؛ مدرنیته اسلامی نیست که همین علوم و تکنولوژی را با اخلاق جمع کنند؛ چه آنکه عدل سوسیالیستی یا مکتب رفاه و امثال آن نیست. حرکت عصر ظهور یک تحول عمیق و فرا تمدنی است. «وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ صِدْقاً وَ عَدْلًا لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ». آن کلمه ی تامه ی خداوند متعال که عین عدل و صدق است، در عصر ظهور تجلی پیدا می کند. عدلی ورای امام نداریم. عدل، تجلی امامت امام در روابط است که در عصر ظهور تحقق می یابد. 

بر اساس نگاه قرآنی که اشاره شده، عصر ظهور عصر تجلی نور امام و غلبه بر جریان ظلمات است، عصر غلبه جنود عقل بر جنود جهل و عصر کامل شدن عقول است. (ایمان وزیر این عقل است نه فرع بر علم و محاسبه). در این عصر، آیه نور در عالم دنیا تجسُّد پیدا می کند و متمثّل می شود و بساط جریان آیه ظلمات جمع می شود و حق مطلق فراگیر می شود «جَاءَ الحَقُّ وَزَهَقَ البَاطِلُ» و خلافت کلی الهی بر روی زمین محقق می شود؛ همه با هم با امام، مشغول عبادت هستند. همه حول امام در سجده اند و در همه زندگیشان در نمازند؛ «الَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلاتِهِمْ دَائِمُونَ».

نظرات  (۱)

سلام علیکم
مطلب سوم واقعا سبب می شود دل انسان به سمت عصر ظهور بال بزند . فکر نمی کنم هیج انسان مسلمانی خواسته ای بیشتر از حضور و زندکی در جنین جامعه ی ارمانی را داشته باشد  . ایا انتظار فرج انتظار هر فرد برای رسیدن به خوبی هایی است که در حال حاضر در خود و در جامعه اش نمی بیند و نباید این تلاش را در وی به وجود بیاورد که که برای کسب این فضایل از هم اکنون تلاش کند و به عبارتی خود را شبیه مقصود خود که همان امام است بکند؟ اکر همین است بس جرا این فکر به خودی خود در ما یک حرکت را به وجود نمی اورد وفقط در حد یک ارمان و ارزو باقی می ماند ؟ 
نکته دوم اینکه با وارد کردن ولایت در تفسیر قران متوجه شده ام که معانی ایات به شدت دکرکون می شود در این مورد می توانی توضیح دهی که ایا این تاویل ایه است یا همان معنای اصلی ایه ؟ 
پاسخ:

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر دوست عزیزم

ماه مبارک صفر در راه است و ان شاء الله خداوند همه ی مؤمنین را از برکات این ماه بهره مند گرداند

1- در مورد سوال اولی که مطرح کردی باید بگم همانطور که در مطالب گذشته گفته شد و در آینده هم احتمالا خواهد آمد، اتفاقات و دگرگونی هایی که در عصر ظهور به دست پر برکت بقیة الله أرواحنا لتراب مقدمه الفداء صورت می گیرد بسیار عظیم و دور از ذهن است و اصلا قابل مقایسه با کاستی هایی که ما در جامعه ی مان می بینیم نیست بلکه جامعه ی ما در مقایسه با عصر ظهور سراسر کاستی است چرا که اینقدر در پستی فرو رفته ایم که حتی از حضور امام زمانمان در جامعه هم محروم شده ایم!

عرض کردم عصر ظهور اینقدر واقعه ای عظیم است که حضرت خضر علیه السلام هزاران سال انتظار آن را کشیده و حاضر شده فراق بهشت را بجان بخرد! اصحاب کهف همه منتظر آن هستند، حضرت عیسی علیه السلام برای حضور در این واقعه از بهشت دل کنده و هبوط می کند، حتی سلمان هم می خواهد زنده شود تا آن دوران را ببیند. از وقایع عظیمی که در آن دوران قرار بر رخ دادن است که عقل کوچک انسانی شاید یارای درک و تحلیل آن را هم نداشته باشد، گردن زدن شیطان به دست مبارک حضرت است، عجل الله تعالی فرجه الشریف، و انتقام گیری از امام الکفر [ثانی لعنة الله علیه] و روشن شدن دنیا از نور امام، یا اینکه تمام مؤمنان از هرجا که باشند همواره می توانند کعبه و کربلا را نظاره باشند که اینها به نظر من یعنی دگر گونی در تمام ساز و کار های طبیعی زمین.

2- سوال دوم که بس به بجا بود، اینکه چرا تحریک نمی شویم؟

همان طور که بار ها در صحبتهایمان گفته ام، تنها چیزی که مانع تحرک ما و بلکه اگر به جامعه نگاه کنیم باعث غفلت از ظهور شده است، تمدن مدرنیته ی غرب است. شیطان لعین در این جبهه ی بزرگ و پیچیده و گسترده ای که تشکیل داده است که در طول تاریخ چنین صف آرایی از شیطان دیده نشده، تمام شؤون زندگی ما را نشانه رفته هست و به نظر من تمام حربه هایش را که در قرآن و روایات تک تک ذکر شده است از حرص و حسادت و ربا و دروغ و ریا و غفلت و سرگرمی و خودخواهی و همه و همه را یک جا به میدان آورده تئوریزه کرده و توسط علوم پشتیبان، معقول و مستحکم اش کرده و با تکنولوژی آن ها را به میدان آورده تا آخرین برگش را رو کند. اینقدر این حربه سنگین و همه جانبه است که اگر یک شبانه روز دور هم بشینیم ، فکر کنیم و بشماریم حربه هایش را کم می آوریم در حالی که بسیاری اش را هنوز نشناخته ایم، این قدر در ریز و درشت زندگی ما وارد شده که خیلی هایش را نمی توانیم و نمی خواهیم قبول کنیم که شیطانی است. سخنم به درازا کشید

3- و صد البته مؤمنی که آگاه شود یقینا به تکاپو می افتد لیک مانع دیگر، نبود برنامه ای برای حرکت است، که البته معتقدم هست و همواره در هر لحظه از تاریخ نیاز آن زمان موجود بوده اما مانع اولی سبب می شود تا این تئوری ها و این تفکر به سطح عمومی جامعه کشیده نشود و نزد علما و زعیمان شیعه باقی بماند. که نا گفته نماند انقلاب اسلامی فتح البابی برای بسط و تنزل این برنامه از زعیم و ولی فقیه ، نه تنها به آحاد جامعه ، بلکه به خود جامعه و جهت گیری آن بوده است.

به نظر من بعد از انقلاب اسلامی این تفکرِ انتظار از حد یک آرمان به یک برنامه و حرکت اجتماعی تبدیل شده است و همین رشد عقلانی ما که الان داریم روی این مباحث حرف می زنیم که صد سال پیش به ذهن هم خطور نمی کرد به برکت انقلاب اسلامی است.

4- در رابطه با تفسیر قرآن بر محور ولایت، باید بگویم که اولا من خیلی کوچک تر از آنم که بخواهم در این باره ادای سخن کنم ولی آنچه می دانم این است که : به گفته ی خود اهل بیت علیهم السلام، قرآن هفتاد بطن دارد، که شاید نشان دهنده ی این باشد که ترجمه های امروزی قرآن یا تفسیر هایی که بر محور شأن نزول [تفسیر بر اساس وقایع هنگام نزول] صورت می گیرد خیلی هم اشتباه و دور از واقعیت نباشد، اما حق این است که ما به قرآن خیلی ظلم کردیم و آن را همواره ناقص دیده ایم آن هم با اینکه  روایات تفسیر قرآن بر اساس ولایت جلوی چشم مان بود و با اینکه خود اهل بیت را بارها دیده ایم که در مواجهه با اهل سنت ، آنها را به این سمت می کشاندند که قرآن خودش و خودش را که نگاه کنی مبهم است و مفسر می خواهد و بعد می گفتند ما مفسر قرآنیم و با این حال می بینیم که بعضا علمای ما هنگام تفسیر قرآن، همچون روش اهل سنت عمل کرده ، قرآن را بر اساس شأن نزول و بر اساس علوم و اندیشه ی ناقص آدمی هر روزگاری تفسیر می کردند.

تفسیر قرآن بر مبنای اهل بیت، نه تأویل است بلکه عین معنای قرآن است، تعبیر خوبی را اشاره کردی و بهتر است اصلا به جای تفسیر، عبارت معنا را به کار ببریم! واقعا اگر قسم هایی که خداوند به جرقه ها و صدا و نفس نفس زدن اسبان در سوره ی عادیات را به غیر از آن واقعه ی تاریخی معنا! کنیم که : «پیامبر صلوات الله علیه به عده ای [اولی و دومی و سومی] دستور دادند با لشکری به جنگی بروند و آنها سرباز زدند سپس حضرت رسول به امیر المؤمنین گفتند و ایشان با سپاهی 400 نفره که در ظاهر اندک است آن هم تا طول تفصیل های داستان که مجال گفتنش نیست، به سرعت و بدون توقف یک سره به سوی جهاد فی سبیل الله شتافتند و پیروز بر گشتند، سرعتشان به حدی زیاد بود و برای اینکه زور برسند به جای بیایان از زمین های سنگلاخ عبور می کردند و همین سبب جرقه زدن سم اسب ها می شد و چون توقف نداشتند اسب ها به شدت نفس نفس می زدند. » آیا این آیات اصلا معنا پیدا می کنند؟

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی