رهروان اندیشه انقلاب اسلامی

پایگاه علمی-تحلیلی رهروان اندیشه انقلاب اسلامی _ _ _ {انتشار آزمایشی}

رهروان اندیشه انقلاب اسلامی

پایگاه علمی-تحلیلی رهروان اندیشه انقلاب اسلامی _ _ _ {انتشار آزمایشی}

رهروان اندیشه انقلاب اسلامی

عصر گذار؛ عصر انتظار است. حرکت تاریخی جامعه شیعیان در دوران انتظار، صیرورت و گذار به یک جامعه عالی است که اراده معصوم علیه السلام در تمام شؤون آن جاری شده باشد. و تا جامعه شیعه خود را به یاران سیدالشهداء علیه السلام نزدیک نکند و همچون عبد امام صادق علیه السلام نگردد؛ امام زمانمان ظهور نخواهد کرد.

پس این ما هستیم که باید عوض شویم؛ تغییر کنیم؛ متعالی گردیم؛ به سمت امام علیه السلام حرکت کنیم. ما باید دگرگون گردیم. عصر گذار؛ یعنی همین!

امام ره به ما آموخت انتظار تنها در مبارزه است، و این بدین معناست که وظیفه ما در دوران انتظار فعال بودن و درگیری با جبهه باطل است نه منفعل بودن و انزوا!
حقیقت آن است که جامعه ی منتظر شیعه در دوران غیبت وظیفه ای بس سنگین بر عهده دارد و آن زمینه سازی ظهور آن حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف است. در باب مؤلفه های زمینه سازی توسط علماء سخنان زیادی گفته شده است که شامل ابعاد مختلفی از معیار ها همچون تربیت 313 یار، ایجاد پایگاه قدرت شیعیان، افزایش اسلام خواهی درسطح جهانی، به اضطرار رسیدن مؤمنین در نیاز به امام و ... خواهد بود که می توان همه آنها را در یک گذاره از زبان رهبر معظم انقلاب اسلامی خلاصه کرد:
»»»»»»»»"تمدن نوین اسلامی"««««««««

فرصت طلایی، پول طلایی

پژوهشی پیرامون نقش پول در معادلات اقتصادی کشور

استاد عباس معلمی

در یک تحلیل ساده، مبادله، تاریخی قریب به تاریخ زندگی انسان دارد. از زمانی که انسان دریافت همه ما یحتاج خود را نمی­تواند به تنهایی تولید کند و می تواند تولید افزون از مصرف را با سایر اقلام ضروری زندگی معاوضه کند مبادله آغاز شد. ابتدا تهاتری یعنی کالا به کالا و در مرحله بعد با واسطه گری یک کالای ارزشمند مثل طلا و نقره یا چرم و در نهایت سکه های طلا و نقره یا دینار و درهم ابزار و مقیاس مبادله شد.


آمریکا سال هاست که قرارداد برتون و دز را که طبق آن متعهد بوده است در مقابل هر ۳۵دلار یک اونس طلا ذخیره داشته باشد را زیرپا گذاشته است بطوری که هم اکنون اگر همه چیز عادی باشد هر اونس طلا ۳۰۰دلار است یعنی ارزش دلار نسبت به طلا تقریبا یک نهم می باشد. ممکن است تصور شود تاجری که با کشیدن چک اموال دیگران را در اختیار می گیرد بالاخره روزی باید مبلغ این چک را بپردازد و بنابراین لطمه ای وارد نمی کند اما اولا تا زمانی که موعد پرداخت این چک برسد قدرت چرخش این اموال که در حقیقت متعلق به او نیست را دارد و در ثانی اگر به صورت متوالی این کار را انجام دهد پیوسته با اموالی که متعلق به او نیست معامله می کند. اگر این تاجر اعتبار بالایی داشته باشد که چک او در دست مردم معامله شود مثلا بانکی باشد که چک پول او را مردم ذخیره می کنند یا با آن معامله می نمایند و زمان طولانی این چک نقد نمی شود، قدرت مانور صادر کننده چک افزون می شود


این مسئله در سطح جهان و هنگامی که آمریکا پول بدون پشتوانه به بازار جهان سرازیر می کند (طبق بعضی از محاسبات ۳۳تریلیون دلار بدون پشتوانه در جهان وجود دارد) و بسیاری از اشخاص و کشورها دلار آمریکا را دخیره می کنند این دلارهای بدون پشتوانه به آمریکا باز نمی گردد تا مجبور باشد در قبال آن تولیدات خود را تحویل دهد بنابراین به راحتی از جیب همه مردم جهان کسری بودجه و زندگی مسرفانه آمریکایی را تامین می کند.

به مرور زمان که حجم و تنوع مبادلات زیادتر شد، و مبادله از درون شهری به بین شهری و بین کشوری و قاره ای کشیده شد و سختی ها و خطرات حمل پول فلزی، پیش آمد اسکناس یا پول کاغذی ابداع شد. ابتدا پول کاغذی در بیشتر کشورها معادل مقدار خاصی طلا بود مثلا کنار لیره استرلینگ نوشته می شد که برابر با چه مقدار طلا است

در ایران هم ابتدا که پول رایج شد به علما گفته شد که این همان حواله و برات است و کنار پول مقدار برابری آن با طلا نوشته می شد چرا؟ چون اسکناس جایگزین سکه طلا و نقره بود. بعد به مرور این بحث پیش آمد که چرا باید پشتوانه اسکناس فقط طلا و نقره باشد؟ آنها هم کالا هستند و با افزایش یا کاهش تولید، ارزش شان تغییر می کند. هر کالای ارزشمند دیگری هم می تواند پشتوانه پول قرار بگیرد. پس اگر فردی یا کشوری قدرت تولید اقتصادی قوی تری داشت، کارخانه و ثروت خود را می تواند پشتوانه پول قرار دهد

مدتی بعد در عمل، قدرت و توان اقتصادی و قدرت و توان فرهنگی و سیاسی و حتی قدرت و توان نظامی پشتوانه پول قرار گرفت. و فراتر از آن ساختارهای اجتماعی و قدرت یک نظام پشتوانه پول آن نظام شد. بنابراین پول صاحب یک معادله پیچیده شد و اینکه، چه مقدار از آن در جامعه جریان داشته باشد. طبق معادله ای بین حجم پول در گردش و سرعت گردش آن در یک دوره زمانی با کالاهایی که مبادله می شود یا کالاهای ارزشمندی که در جامعه وجود دارد نسبت برقرار شد و به جائی رسید که در معادلات نظام سرمایه داری نقش پول به عنوان یکی از چهار عامل یا چهار بازار اصلی، مورد مطالعه قرار گرفت و نرخ (سود پول در یک دوره زمانی) پیدا کرد.

و نرخ پول در وام تولیدی، مصرفی و پس انداز و غیره موضوعیت یافت. و به این مطلب پی برده شد که با بازی با نرخ و حجم پول می توان تنظیم اقتصادی کرد و جامعه را به سمت مورد نظر هدایت نمود. مثلا اگر وضعیت تورمی است با کاهش حجم پول در گردش که آن هم از طریق تغییر در نرخ به وجود می آید، مثل نرخ وام تولیدی را کم کردن و در عوض نرخ وام پس انداز و نرخ وام مصرفی را زیاد نمودن، می توان پول ها را به سمت بانک کشاند یا اگر مثلا جامعه در شرایط رکود به سر می برد با تغییر دیگری در نرخ پول به شکل دیگر آن را در جامعه زیاد کرد؛ اگر حجم پول در جامعه زیاد بشود و مصرف کننده بتواند با آن کالا بخرد و تولید کننده با فروش محصولات و افزایش نقدینگی به تولید همت گمارد رونق اقتصادی پیدا می شود

سپس دریافتند که دولت ها می توانند با استقراض از بانک مرکزی حتی با استقراضی که پشتوانه ای برای آن وجود ندارد طرح های خود را پیش ببرند. یعنی به جای اینکه بخواهند از طریق جمع آوری مالیات یا از طریق درآمدهای خاص بودجه خود را تامین کنند که مشکلاتی دارد می توانند از بانک مرکزی استقراض کنند. هر چند این استقراض در نهایت باعث تورم می شود. و به عبارتی هزینه ها از جیب مردم برداشته می شودبدون اینکه بفهمند

مشابه همین داستان در اقتصاد کلان جهان هم وجود دارد به این شکل که الان آمریکا 16تریلیون دلار کسری حساب جاری دارد و در کل بدهکارترین کشور دنیاست که این بدهکاری ۵۶درصد تولید ناخالص ملی آن است و میلیاردها دلار بدون پشتوانه به بازار ریخته است و بدهکاری سنگین نجومی دارد که ثانیه ای افزایش پیدا می کند؛ در حالی که این کشور باید یک کشور ورشکسته و بی اعتبار باشد اما پولش در دنیا رواج دارد و چاپ اسکناس، حتی همین دلار بدون پشتوانه هزینه های آمریکا را تامین می کند. و با این کار از کیف و جیب همه افرادی که با دلار کار می کنند و یا حتی آن را نمی شناسند مقداری برداشت می کند و هزینه خود را تامین می نماید بدون اینکه مصرف کنندگان متوجه باشند.

بعد از اسکناس، شبه پول هم آرام آرام پیدا شد مثل چک و سفته تا به کیف پول الکترونیکی رسید که افراد با یک کارت مبادله می کنند همه اینها کمک کرد به اینکه ارزش پول اعتباری شود که این منشا مشکلاتی است یعنی دولت می توانست استقراض بدون پشتوانه کند و بانکداران و ثروتمندان می توانند با صدور چک و سفته و... دست به، چاپ پول بدون پشتوانه بزنند که این معادلات پولی کشور را به هم می زند و به تورم می انجامد

مثلا در چند سال قبل دیدیم که بانک های خصوصی و دولتی اقدام به صدور چک پول کردند و از معادلاتی که بانک مرکزی برای آنها تعیین کرده بود عبور نمودند و نقدینگی جامعه را به سطح خطرناکی رساندند و دولت به ناچار وارد عمل شد و چک پول ها را جمع کرد و به یک چک پول واحد و با انضباط مالی بیشتر تبدیل نمود. اما بحث فقط در پول یا چک پول نیست، اگر ثروتمندی هم با پشتوانه اقتصادی که در جامعه پیدا کرده است اقدام به صدور چک کند و همین پتانسیل اقتصادی را که دارد اعم از منزل و ماشین و فروشگاه و کارخانه، اعتبار پشتوانه چک های خودش قرار دهد و بیش از آنچه توان اقتصادی موجودش هست اقدام به مبادله کالا کند، او هم به همین وسیله حجم پول در جامعه را تغییر می دهد

بنابراین بعضی از بانک ها مخصوصا بانک های خصوصی و بعضی از ثروتمندان و قدرتمندان، قدرت چاپ پول بدون پشتوانه و اثرگذاری بر بازار داخلی و قدرت مبادله خارجی پیدا می کنند که از این طریق می توانند روی ثروت ملی تاثیرگذار باشند و به نسبتی قدرت تنظیم را از دست بانک مرکزی خارج کنند

امروزه بعضی از بانک های دولتی یا خصوصی، با بازی در معادلات اقتصادی دست به فعالیت ها و نقل و انتقالاتی می زنند که سالم نیست؛ نمونه اش را در همین سال های اخیر دیده ایم؛ بعضی که به این معادلات آشنا بودند توانستند در یک زمان کوتاه، میلیاردها سود ببرند که بعضی از آنها به عنوان مفسدین اقتصادی گرفتار شدند اما از سوی مراکز و مراجع علمی، این معادلات محاکمه نشد و فقط به افراد فاسد برخورد شد، فقط به اینکه این شرکت یا این افراد توانستند مثلا حجم بزرگی از پول را وام یا اعتبار بگیرند و در دریافت آن با رشوه و یا تمهیدی دیگر عمل کردند، برخورد شد، در حالی که ذات این معادله اشکال دارد؛ به اینکه مثلا سه هزار میلیارد، در اختیار یک شرکت قرار گرفت و به نقش آن در اقتصاد توجه شد، اما به اینکه اگر همین سه هزار میلیارد در دست تعداد بیشتری پخش می شد که الان پخش می شود و همان آثار اقتصادی را منهای آن بحث فساد اداری را داشت توجه نشد.

اما آنچه که هم اینک به آن روبرو هستیم یک جنگ تمام عیار اقتصادی است که دو محور عمده دارد یکی تحریم فروش نفت، یکی هم اینکه درآمدهایی که از طریق فروش نفت یا سایر مبادلات اقتصادی به دست می آید قابل انتقال به داخل کشور و یا قابل چرخش و خرید در خارج کشور نیست. بنابراین مقدار دلاری که در دست نظام است و می تواند با آنها مبادله کند محدودیت پیدا کرده است.

هر چند بنابر اعلام مسئولین، کشور بیشترین ذخیره ارزی و بیشترین ذخیره طلا را دارد ولی دولت قدرت انتقال آن را ندارد مثل فرد ثروتمندی که در بانک پول زیادی داشته باشد ولی دسته چکش از او گرفته شده است و با کارت اعتباری هم توان محدودی برای انتقال پول به او داده باشند. بعضی از سو استفاده کنندگان داخلی و بعضی از جریانات داخلی هم از این طریق به نظام یا به دولت فشار می آورند تا بهره های اقتصادی و سیاسی ببرند و از این وضعیت سوء استفاده می کنند. بنابراین می بینیم که در بازار ارز و بازار طلا تنش هایی بوجود می آید تا حدی که مردم عادی هم که در حالت عادی هیچ سروکاری با ارز نداشتند یا سروکار زیادی نداشتند مشتری ارز و سکه می شوند و در شرایطی که دولت با مشکل روبروست به این وضعیت دامن می زنند.

برای عبور از این وضعیت به نظر می رسد دولت قدرت اینکه در بازار آن قدر ارز بریزد تا آن را اشباع کند و تقاضا کننده غیر واقعی کنار بکشد را ندارد؛ هر چند در طلا وضع دولت بهتر است و قدرت ضرب سکه طلا دارد ولی ضرب سکه و فروش آن هم با محدودیت و مشکلاتی روبرو است به نظر می رسد که یکی از راه حل ها این است که دولت به چاپ یک اسکناس جدید اقدام کند که این اسکناس جدید به اسکناس طلایی معروف شود؛ مثل همان اسکناس اولیه که برابری ثابتی با طلا داشت. مثلا با دو سکه، یک سکه، نیم سکه و ربع سکه برابر باشد. با به جریان افتادن این اسکناس افرادی که مشتری واقعی ارز و سکه نیستند و فقط از ترس اینکه پس انداز یا پولشان کسر قیمت پیدا کند در بازار، ارز و طلا وارد می شوند با دریافت حواله این سکه یا پول طلائی خیالشان راحت می شود که اموالشان حفظ شده است

آنها می توانند با این پول معامله کنند و یا این پول را در بانک ها و یا نزد خود ذخیره نمایند. مشروط به این که بانک مرکزی به اندازه طلاهایی که واقعا دارد از این اسکناس چاپ کند و در اختیار مردم قرار دهد، و مردم حق داشته باشند که هر وقت این اسکناس را به بانک بردند معادل آن سکه دریافت کنند. در این صورت آرام آرام این پول در جامعه رواج پیدا می کند و چون با پشتوانه است دولت می تواند تغییراتی را که لازمه بانکداری اسلامی است که یکی از آنها واقعی شدن ارزش پول است به وجود آورد و اقدام به حذف تدریجی نرخ پول کند و معاملات و شرکت ها و... را به سمت اقتصاد اسلامی سوق دهد. همچنین این پول چون پشتوانه واقعی دارد می تواند تثبیت شود و در داخل و خارج کشور اعتبار و رواج یابد و مقداری از فشار بیرونی بکاهد.

منبع

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی