رهروان اندیشه انقلاب اسلامی

پایگاه علمی-تحلیلی رهروان اندیشه انقلاب اسلامی _ _ _ {انتشار آزمایشی}

رهروان اندیشه انقلاب اسلامی

پایگاه علمی-تحلیلی رهروان اندیشه انقلاب اسلامی _ _ _ {انتشار آزمایشی}

رهروان اندیشه انقلاب اسلامی

عصر گذار؛ عصر انتظار است. حرکت تاریخی جامعه شیعیان در دوران انتظار، صیرورت و گذار به یک جامعه عالی است که اراده معصوم علیه السلام در تمام شؤون آن جاری شده باشد. و تا جامعه شیعه خود را به یاران سیدالشهداء علیه السلام نزدیک نکند و همچون عبد امام صادق علیه السلام نگردد؛ امام زمانمان ظهور نخواهد کرد.

پس این ما هستیم که باید عوض شویم؛ تغییر کنیم؛ متعالی گردیم؛ به سمت امام علیه السلام حرکت کنیم. ما باید دگرگون گردیم. عصر گذار؛ یعنی همین!

امام ره به ما آموخت انتظار تنها در مبارزه است، و این بدین معناست که وظیفه ما در دوران انتظار فعال بودن و درگیری با جبهه باطل است نه منفعل بودن و انزوا!
حقیقت آن است که جامعه ی منتظر شیعه در دوران غیبت وظیفه ای بس سنگین بر عهده دارد و آن زمینه سازی ظهور آن حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف است. در باب مؤلفه های زمینه سازی توسط علماء سخنان زیادی گفته شده است که شامل ابعاد مختلفی از معیار ها همچون تربیت 313 یار، ایجاد پایگاه قدرت شیعیان، افزایش اسلام خواهی درسطح جهانی، به اضطرار رسیدن مؤمنین در نیاز به امام و ... خواهد بود که می توان همه آنها را در یک گذاره از زبان رهبر معظم انقلاب اسلامی خلاصه کرد:
»»»»»»»»"تمدن نوین اسلامی"««««««««

گفتارهای عاشورایی (22)

مطلب بیست و دوم

تفسیر زیارت عاشورا (6)

مقامات سلوکی در زیارت عاشورا (4)

مقدمه

آخرین دعا در فراز اول زیارت عاشورا این است: «أللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ مَماتى‏ مَماتَ محمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ».در اینجا باید بحث کرد که این حیات و ممات چه خصوصیتی دارد.

ـ موت مؤمن یعنی ورود به اهداف و اشتیاق های برتر 

گاهی زندگی برخی از انسان ها به گونه ای است که مرگ، پایان این زندگی و خط تقاطع آن قلمداد می شود و همه آمال ها و آرزوهای آنها به پایان می رسد. این انسان ها واقعاً می میرند و به همین دلیل از این مرگ، گریزان هستند. اما یک نوع حیات دیگر داریم که با مرگ ادامه پیدا می کند و مرگ، خط تقاطع این حیات نیست؛ بلکه زندگی و مردن، در یک مسیر قرار دارند و این مرگ، کمال آن حیات و مقدمه رسیدن به مقامات بعدی است. این حیات و مرگ، حیات و مرگ اولیای خداست.

مرگ اولیای خدا ادامه زندگی شان است؛ چون آرزوها و آمالی دارند که در این دنیا امکان دستیابی به آنها وجود ندارد و حتماً باید از این بساط، رخت بربندند تا امکان رسیدن به آن مقام برایشان میسر شود. به همین دلیل، اولیای خدا و متقین، مشتاق مرگ هستند؛ «لَولا الاَجَلُ الذی کَتَبَ اَلله علیهم، لَم تَستَقِرَّ اَرواحَهُم فی اجسادِهِم طَرفَه عَینٍ، شُوقَاً اِلی الثَّوابِ و خُوفَاً مِن العِقابِ» الکافی/ج2/ص237/ح2303. «شُوقَاً اِلی الثَّوابِ» یعنی اینها اشتیاق به ثواب هایی دارند که در این دنیا به دست نمی آید؛ به تعبیر دیگر، اشتیاق های بزرگتر از دنیا در دلشان شکل گرفته که آن اشتیاق ها در این دنیا به دست آمدنی نیست. همانطور که بهشت ـ که نازله رحمت الهی است ـ در دنیا نمی گنجد، مراتبی از مقامات قرب و مقامات معرفت و محبت خدای متعال و درک رضوان، و حتی مراتبی از معرفت امام معصوم (ع) جز در آخرت ممکن نیست؛ چون ظرفیت این دنیا در تجلی حقایق، محدود است. امام صادق (ع)‌فرمودند: صراط مستقیم که صراط معرفت الله است هم در دنیا و هم در آخرت وجود دارد؛ یعنی گرچه ورود به این صراط از دنیاست ولی این صراط در آخرت هم ادامه دارد

«خُوفَاً مِن العِقابِ» یعنی یک عقوبت هایی وجود دارد که متقین را بی قرار کرده و لحظه شماری می کنند که هرچه زودتر، سالم از این دنیا بیرون بروند و گرفتار عذاب و عقوبت و حجاب های اخروی نشوند. پس، حیات یک عده ای در حد حیات حیوانی و حیات نفسانی است؛ «و یأکلونَ کما تَاکُل الانعامُ» سوره محمد/12 [و می خورند همانگونه که چارپایان می خورند]. و مرگ هم پایان زندگی شان است، اما زندگی و موتی که اولیای خدا دارند، این طور نیست. آنها با مرگ مأنوسند و آن را انتظار می کشند؛ به تعبیرامیرالمؤمنین (ع) : «وَاللّه‏ِ لاَبنُ أبیطالِبٍ آنَسُ بِالمَوتِ مِنَ الطِّفلِ بِثَدىِ اُمِّهِ» نهج البلاغه/خطبه پنجم، یا به فرمایش حضرتسیدالشهداء‌ (ع) در شب عاشورا درباره اصحابشان: «سْتَأْنِسُونَ بِالْمَنِیَّةِ دُونى اِسْتیناسَ الطِّفْلِ إِلى مَحالِبِ أُمِّه».

ـ درجات مختلف حیات و ممات

در ادامه ی این معنا می توان گفت: ارواحی که در انبیاء و اولیاء و مؤمنین از سرچشمه حیات « اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ» سوره بقره/255 . دمیده می شود، فراتر از روح هایی است که در انسان های متعارف وجود دارد. حیاتی که ما در این دنیا می بینیم مثلی برای درک آن حقایق است. به طور کلی، آنچه ما در این عالم می بینیم مثلی است برای مراتب بالاتر است. مثل ها را همه می فهمند اما عبور از این مثل و رسیدن به ممثل ها، کار خواص است. آنچه ما از «حیات» در این دنیا می بینیم که جنبشی و خواسته هایی و آرزوهایی و اشتیاق هایی و خوفهایی و طمع هایی است، مثلی برای حیات های برتر و زندگی های برتر است که در آنجا آرزوها، خواسته ها، تمنیّات و تمایلاتی والا در انسان ها شکل می گیرد که در این دنیا به دست آمدنی نیست.

در روایات فرموده اند: در انبیاء پنج روح وجود دارد: روح القدس، روح الایمان، روح القوه، روح الشهوة و روح المدرج. در اصحاب میمنه چهار روح است و در اصحاب مشئمه یک روح که روح المدرج است. روح المدرج همان روحی است که انسان با آن می خورد و می خوابد و این تمنیات دنیایی را دارد. یا وقتی روح الایمان دمیده می شود انسان توان بر بندگی و اطاعت پیدا می کند و وقتی روح الشهوه دمیده می شود اشتها و مبدأ میلش عوض می شود و کراهت از معصیت خدای متعال پیدا می کند و اگر خوف الهی در قلوب مؤمنین هست به خاطر این است که در آنها روح الایمان دمیده شده است. ورای همه اینها روح القدس است که در انبیاء دمیده شده ‌است و بر اساس آن، دائماً بیدار و دائماً بصیر هستند.

ـ ولایت ائمه نور، دارالحیوان و دارالآخره است

سرچشمه این ارواح از کلمه حی و از مبداء‌ حی است. سرچشمه این حیات، وادی ولایت است که اگر کسی به این وادی رسید به این حیات می رسد و اگر کسی به این وادی نرسید به آن حیات راهی ندارد. معصومین (ع) خودشان مستقیماً و بدون حجاب تحت ولایه الله هستند و از سرچشمه حیات، بدون حجاب دریافت می کنند اما دیگران برای رسیدن به آن حیات طیبه، باید به وادی ولایتمعصومین (ع) وارد شوند؛ «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُم لِمَا یُحْیِیکُمْ» سوره انفال/24 [ای کسانی که ایمان آورده اید اجابت کنید خدا و رسولش را در هنگامی که دعوت می کنند شما را به چیزی که به شما حیات می بخشد]. در روایات فرموده اند: منظور از «لِمَا یُحْیِیکُمْ» تفسیر القمی/ج1/ص271 ، ولایت علی بن ابیطالب (ع) است.‌ یعنی کسی که ولایت در او دمیده نشود او مرده است. امام (ع) سرچشمه حیات است و علم امام (ع) آن دریای بیکران یا آن نهر جاری است که اگر یک قطره اش به یک انسان برسد و در روح انسان جاری شود به حیات طیبه خواهد رسید؛ «وَ إِنَّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهِیَ الحَیَوانُ» سوره عنکبوت/64 [و قطعا سرای آخرت آن سرای زندگی است].

آنهایی که زندگی شان فقط زندگی دنیایی است به لهو و لعب می رسند اما دار آخرت، دار حیوان است. در روایتی فرموده اند: دنیا، ولایت ائمه جور است و آخرت، محیط ولایت ماست؛ «بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقى» سوره اعلی/16و17 [آری، شما حیات دنیا را انتخاب می کند در حالی که اخرت بهتر و پایدار تر است]. هر کسی وارد محیط ولایت ائمه نور شود، وارد حیات آخرت که دارالحیوان است، شده و هر کسی که در محیط ولایت ائمه جور داخل شود، حیاتش لهو و لعب خواهد بود، ولو وارد عالم برزخ هم شود؛ چون بنا نیست هرکس وارد برزخ شد به حیات اخروی برسد! اینها در جهنم هم که می روند «ثُمَّ لا یَمُوتُ فیها وَ لا یَحْیى» سوره طه/74 [داخل جهنم می شوند و نه در آن می میرند و نه زنده می شوند].

نظرات  (۱)

آقااااااااا
اجازه هست من تو پایان نامه م از پایگاه تون کپی پیست کنم عایا؟!
پاسخ:
سلام علیکم

خیلی خوشحالیم که مطالب سایت ما برای شما قابل استفاده بوده است.
استفاده از مطالب با ذکر منبع هیچ اشکالی ندارد.

یا حق
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی